What's new

Iranian Arabs

I am not trolling the Ba'ath regime changed a name of street that was named after him because he was iranian

He was not Iranian. He was half Arab (on his father's side) and half Persian on his mothers side. Born in modern day Ahwaz when it was part of the Abbasid Caliphate. Look at practically all sources. What have the Ba'athis in Iraq 1300 years later to do with any of that?

If it is correct what you say then that might be due to him being half Persian or something else. I do not know about that. Not even sure which street you are talking about and where.
 
.
So Iranian Arabs are not hot-headed or what?:lol::D



Oh, thanks. That explains it. How was the ethnic makeup of Istanbul 180 years ago? How common is Dilber? Is it common outside of Turkey?

Very mixed, it was an imperial capital after all, it had people from everywhere, from Iran to Middle Europe, from Russia to Northern Africa.

I think it was a name of regular frequency, it rarely used these days.
 
. . .
Im not sure, but isnt @Hussein an Iranian Arab?
He isnt hot-headed, in fact the opposite.
Probaby the most calm/peaceful member here, and comes off as a pacifist who does not like confrontation. lol

LOL. He is 40+ so that might explain it. He could be our father in fact. I want him to see this thread. He talked about Iranian Arabs a few times. Like to hear his perspective since he was born in Iran and lived there during the Pahlavi and during the Islamic Republic.
 
. .
''Lurs are a mixture of aboriginal Indo-Iranian tribes, originating from Central Asia. Michael M. Gunter states that they are closely related to the Kurds but that they "apparently began to be distinguished from the Kurds 1,000 years ago." He adds that the Sharafnama of Sharaf Khan Bidlisi "mentioned two Lur dynasties among the five Kurdish dynasties that had in the past enjoyed royalty or the highest form of sovereignty or independence." In the Mu'jam Al-Buldan of Yaqut al-Hamawi mention is made of the Lurs as a Kurdish tribe living in the mountains between Khuzestan and Isfahan. The term Kurd according to Richard Frye was used for all Iranian nomads (including the population of Luristan as well as tribes in Kuhistan and Baluchis in Kirman) for all nomads, whether they were linguistically connected to the Kurds or not.''

Lurs - Wikipedia, the free encyclopedia
 
.
Delbar is a Persian name though.

After a certain period we more rarely used actually Turkic names, majority were Arabic, Persian names were also trendy especially in upper classess.
 
. . .
''Lurs are a mixture of aboriginal Indo-Iranian tribes, originating from Central Asia. Michael M. Gunter states that they are closely related to the Kurds but that they "apparently began to be distinguished from the Kurds 1,000 years ago." He adds that the Sharafnama of Sharaf Khan Bidlisi "mentioned two Lur dynasties among the five Kurdish dynasties that had in the past enjoyed royalty or the highest form of sovereignty or independence." In the Mu'jam Al-Buldan of Yaqut al-Hamawi mention is made of the Lurs as a Kurdish tribe living in the mountains between Khuzestan and Isfahan. The term Kurd according to Richard Frye was used for all Iranian nomads (including the population of Luristan as well as tribes in Kuhistan and Baluchis in Kirman) for all nomads, whether they were linguistically connected to the Kurds or not.''

Lurs - Wikipedia, the free encyclopedia

Lurs are not kurd. As I have told you multiple times before, kurd was only a general word meaning nomad. they were calling nomads of Kerman and Alborz as kurd as well. In that context, kurd does not mean the current day kurdish people, it means nomads living between Isfahan and Khuzestan. Nothing more.
 
. .
Kurds are generally hot headed. I've to admit that even as a Kurd. They would fight with you over the most smallest thing if you try to insult them.

They would fight you after they bring their whole tribe with them, at least thats how it is here :D
 
.
Lurs are not kurd. As I have told you multiple times before, kurd was only a general word meaning nomad. they were calling nomads of Kerman and Alborz as kurd as well. In that context, kurd does not mean the current day kurdish people, it means nomads living between Isfahan and Khuzestan. Nothing more.

how's our (Turks) historical relations with lurs in general?
 
.
A full article about this confusion for Iranian members:

آیا ملتی به نام کرد وجود دارد؟ /واژه ی کرد و قدمت و معنی آن در متون کهن ایرانی-GunazTV / مقالات
آیا ملتی به نام کرد وجود دارد؟ /واژه ی کرد و قدمت و معنی آن در متون کهن ایرانی
Bazar Ertəsi, 09.02.2014 03:55
آیا ملتی به نام کرد وجود دارد؟ /واژه ی کرد و قدمت و معنی آن در متون کهن ایرانی
نخست - کردهای فارس که در شاهنامه از آنها نام اورده شده است بر اساس منبع کارنامک اردشیر پاپکان است و ربطی به کرمانجی/سورانی زبانان امروز ندارد. بلکه معنی کرد در این منابع همان چادرنشینان و عشایر و شاید کوه‌نشینان است.
برای همین در بخش اسطوره‌ای شاهنامه نیز در رابطه با کردها که بازماندگان افرادی هستند که از جور و ستم ضحاک فرار کردند میخوانیم:
دو نفر در دربار ضحاك كه شاهد ظلم و ستم بودند طرحي را آماده ميكنند . اين دونفر ارمايل و گرمايل ناميده ميشدند.
يكي نام ارمايل پاك دين ـ
دگر نام گرمايل پيش بين
يكي از روزها زنان به ماموران ضحاك كه در حال بردن دو جوان بودن درگير ميشوند و در اثر اين كار تصميم بر اين ميشود كه هر روز فقط يكي از اين دو جوان كشته شود و ديگري را فراري دهند. و بجاي مغر آدمي از مغز گوسفند استفاده كنند. و به كساني كه فراري داده ميشدند عنوان كردند حق ندارند در شهر ها ساكن شوند بايد به كوه و دشت پناه برند.
زنان پيش خواليگران تاختند ـ ز بالا به روي اندر انداختند
از آن دو يكي را بپرداختند ـ جزين چاره ي نيز نشناختند
برون كرد مغز سر گوسپند ـ بياميخت با مغز آن ارجمند
نگر تا نباشي به آباد شهر ـ تو را از جهان دشت و كوه است بهر
از اين به بعد هر ماه 30 جوان (به تعداد روزهاي هر ماه-اين نشان ميدهد ماه در آن زمان نيز 30 روزه بوده) از مرگ نجات يافته و به كوهها و دشتها پناه ميبردند. تا اينكه تعداد آنها زياد شد و به حدود 200 تن رسيد و همان كسي كه ايشان را فراري داده بود بديشان چند گوسفند و ميش ميدهد تا زندگي كنند.
چو گرد آمدي مرد ازيشان دويست ـ بر آن سان كه نشناختندي كه كيست
خورشگر بديشان بزي چند و ميش ـ سپردي و صحرا نهادند پيش
در اينجا فردوسي به نژاد مردمان كرد ايراني اشاره دارد-كه بسيار جالب و خواندني ميباشد.
كنون كرد از آن تخمه دارد نژاد ـ كه ز آباد نايد به دل برش ياد
بیت آخر “که ز آباد ناید به دل برش یاد” باز نشانگر غیرقومی بودن واژه‌ی کرد در شاهنامه است و همان معنی رمه‌گران و عشایر ایران را می‌دهد.
واژهٔ کرد در دوران تاریخی پس از حمله اعراب به ایران به معنای رمه گردانان و کوچ‌نشینان فلات ایران بزرگ به كار رفته است و هرگز معنی زبانی خاص یا قوم خاص یا فرهنگی خاص را نمی‌دهد. چنانکه امروز هم این واژه هنوز معنی زبانی خاص یا گروهی خاص را نمی‌دهد و در واقع زبان‌هایی وجود دارند که نامشان کردی است. برای نمونه زبانهای سورانی و کرمانجی نه یک گویش از هم بلکه دو زبان متفاوت در حد تفاوت انگلیسی و آلمانی شناخته می‌شوند.
در این راستا به چند سند محکم نگاه می‌کنیم.
حمزه اصفهانی مینویسد : « کانت الفرس تسمی الدیلم الاکراد طبرستان کما کانت تسمی العرب اکراد سورستان » (تاریخ سنی ملوک الارض)
یعنی پارسیان (ایرانیان) دیلمیان (یکی از گروه‌های مهم ایرانی‌زبان) را کردهای طبرستان میدانستند چنانکه اعراب را کردهای سورستان.
در لغتنامه دهخدا نیز آمده است:
توسعاً بمناسبت چادرنشيني اين طايفه بطور مطلق بر چادرنشينان اطلاق مي شود. بدوي . بقول حمزه اصفهاني ايرانيان قديم (فرس ) ديلميان را اکراد طبرستان ميناميدند و اعراب را کردان سورستان ميخواندند. (فرهنگ فارسي معين):
از رخت و کياي خويش من رفتم و پردختم
چون کرد بماندستم تنها من و اين باهو.
رودکي .
بينيت همي بينم چون خانه کردان
آراسته همواره به شيراز و به رُخبين .
عماره .
در بيابان بديد قومي کرد
کرده از موي هر يکي کولا.
باراني (از حاشيه فرهنگ اسدي نخجواني)
چو سيلاب خواب آمد و هر دو برد
چه بر تخت سلطان چه بر دشت کرد.
سعدي .
بخارا خوشتر از لوکر خداوندا همي داني
وليکن کرد نشکيبد ازين دوغ بياباني .
غزالي لوکري .
پروفسور مینورسکی می‌نویسد:
V. Minorsky, Encyclopedia of Islam: “We thus find that about the period of the Arab conquest a single ethnic term Kurd (plur. Akrād ) was beginning to be applied to an amalgamation of Iranian or iranicised tribes., “Kurds” in Encyclopaedia of Islam”. Edited by: P. Bearman , Th. Bianquis , C.E. Bosworth , E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2007. Brill Online. accessed 2007.
ترجمه:
در زمان اعراب، لغت قومی کرد برای تیره‌های قبایل گوناگون ایرانی‌تبار و ایرانی‌شده بکار میرفت.
دکتر پرویز خانلری می‌نویسد:
نام کردی عاده به زبان مردمی اطلاق میشود که در سرزمین کوهستانی واقع در مغرب فلات ایران زندگی میکنند. قسمتی از این ناحیه اکنون جزء کشور ایران است و قسمتی در کشور ترکیه و قسمتی دیگر از جمله کشور عراق شمرده میشود. در خارج از این منطقه نیز اقلیتهای کرد وجود دارند که از آن جمله گروهی در شمال خراسان و گروههایی در جمهوریهای ارمنستان ، گرجستان و آذربایجان و عدهی کمی نیز در ترکمنستان به این گویشها سخن میگویند. در سوریه نیز یک اقلیت کرد زبان از چند قرن پیش به وجود آمده است.
زبان یا گویش کردی همهی این نواحی یکسان نیست. حتی تردید است در این کلمه « کرد » به قوم واحدی که دارای مختصات نژادی یا ایلی با گویش معینی باشند اطلاق شده باشد. در بسیاری از منابع تاریخی که به زبان عربی در قرنهای نخستین اسلام تألیف یافته ، این کلمه را معادل کلمه « شبان » و « چوپان » بکار برده اند.
ابن حوقل کوچ (قفص) کرمان را « صنف من الاکراد » میداند و حال آنکه مقدسی (احسن التقاسیم) زبان ایشان را شبیه زبان مردم سند شمرده است.
یاقوت حموی مردمان ساسون را « الاکراد السناسنه » میخواند (معجم البلدان)
حمزه اصفهانی مینویسد : « کانت الفرس تسمی الدیلم الاکراد طبرستان کما کانت تسمی العرب اکراد سورستان » (تاریخ سنی ملوک الارض)
در کارنامه‌ی اردشیر بابکان (پاپکان) هم کردان به معنی شبانان آمده است ، نه نام و نژاد یا قبیله. در گویش طبری امروز نیز کلمه‌ی کرد به معنی چوپان و شبان است. (واژه نامه طبری، صادق کیا، ص ۱۶۶)
زبانها و گویش‌های ایران. منبع: کتاب تاریخ زبان فارسی نویسنده: دکتر پرویز ناتل خانلری
دکتر مارتین وان بروینسن، پژوهشگر آلمانی و کردشناس معروف می‌نویسد:
Martin van Bruinessen, “The ethnic identity of the Kurds”, in: Ethnic groups in the Republic of Turkey, compiled and edited by Peter Alford Andrews with Rüdiger Benninghaus [=Beihefte zum Tübinger Atlas des Vorderen Orients, Reihe B, Nr.60]. Wiesbaden: Dr. Ludwich Reichert, 1989, pp. 613-21. excerpt: “The ethnic label “Kurd” is first encountered in Arabic sources from the first centuries of the Islamic era; it seemed to refer to a specific variety of pastoral nomadism, and possibly to a set of political units, rather than to a linguistic group: once or twice, “Arabic Kurds” are mentioned. By the 10th century, the term appears to denote nomadic and/or transhumant groups speaking an Iranian language and mainly inhabiting the mountainous areas to the South of Lake Van and Lake Urmia, with some offshoots in the Caucasus…If there was a Kurdish speaking subjected peasantry at that time, the term was not yet used to include them.”
ترجمه:
نام قومی “کرد” که در منابع قرن اول اسلام دیده میشود بر یک پدیده رمه‌گرایی و شاید واحدهای سیاسی نامیده میشد و نه یک گروه زبانی. چندین بار حتی “کردهای عرب” در منابع نامبرده شدند. اما در پایان قرن دهم میلادی، این نام برای گروه‌های متعدد رمه‌گران و کوچ‌گران ایرانی‌زبان بکار میرفته است که از دریاچه وان تا دریاچه ارومیه و مناطقی از قفقاز زندگی میکردند.. اگر در آن زمان روستا‌نشینی بودند که به زبان‌های کردی امروز تکلم می‌کردند، هنوز نام “کرد” در آن زمان شامل آنها نمی‌شد.
پروفسور ولادمیر ایوانف نیز می‌گوید:
Wladimir Iwanov:”The term Kurd in the middle ages was applied to all nomads of Iranian origin”.(Wladimir Ivanon, “The Gabrdi dialect spoken by the Zoroastrians of Persia”, Published by G. Bardim 1940. pg 42(
ترجمه: نام کرد در قرن‌های میانه (کم و بیش از قرن پنجم میلادی تا شانزدهم میلادی) نامی بود که بر همه‌ی رمه‌گران و کوچ‌گران ایرانی نامگزاری می‌شد.
پروفسور دایوید مکنزی که تز خود را روی زبان‌های کردی نوشته است میگیود:
David Mackenzie: “If we take a leap forward to the Arab conquest we find that the name Kurd has taken a new meaning becoming practically synonmous with ‘nomad’, if nothing more pejorative” D.N. Mackenzie, “The Origin of Kurdish”, Transactions of Philological Society, 1961, pp 68-86
ترجمه: اگر به حدود دوران گسترش امپراتوری اعراب نگاه کنیم، خواهیم یافت که عنوان کرد با رمه‌گر و کوچ‌گر دارای یک معنی است.
پروفسور ریچارد فرای، ایران‌شناس نامی:
Richard Frye,”The Golden age of Persia”, Phoneix Press, 1975. Second Impression December 2003. pp 111: “Tribes always have been a feature of Persian history, but the sources are extremly scant in reference to them since they did not ‘make’ history. The general designation ‘Kurd’ is found in many Arabic sources, as well as in Pahlavi book on the deeds of Ardashir the first Sassanian ruler, for all nomads no matter whether they were linguistically connected to the Kurds of today or not.
The population of Luristan, for example, was considered to be Kurdish, as were tribes in Kuhistan and Baluchis in Kirman”
ترجمه:
قبایل همیشه بخشی از تاریخ ایران بودند هرچند منابع در مورد آنها کم است زیرا آنها خود تاریخساز نبودند. عنوان فراگیر و عامیانه “کرد” که در بسیاری از کتاب‌های عربی و حتی پهلوی (کارنامک اردشیر پاپکان) دیده میشود نامی بود که فراگیرنده‌ی همه‌ی کوچ‌گران و چادرنشنیان میبود حتی اگر با مردمانی که امروز نام “کرد” دارند از پیوند زبانی نبودند. برای نمونه، برخی از منابع مردمان لرستان را کرد نامیدند و همچنین قبایل کوهستان و حتی بلوچان کرمان.
بنابراین واژه‌ی “کرد” در متون پارسی تنها به معنی چادرنشینان و رمه‌گران بوده است و زبان یا قوم خاصی را منظور نبوده است. بلکه یک نوع شیوه‌ی زندگی بوده است.
برای همین در کارنامک اردشیر پاپکان (که شاهنامه نیز از آن استفاده کرده است)، دکتر آساطوریان میگوید:
The earliest occurrence of this term in written sources is attested in the form of kurt (kwrt-) in the Middle Persian treatise (Karnamak Artax-shir Pabakan), compiled presumably in the second half of the 6th century A.D. It occurs four times in the text (Kn. I, 6; VIII, 1; IX 1, 2) in plural form, kurtan, twice in conjunction with shah “chieftain, ruler” (kurtan shah), once with shupanan “shepherds” (kurtan shupanan), and only once in a bare form, without a supplement. It is clear that kurt in all the contexts has a distinct social sense, “nomad, tent-dweller”. It could equally be an attribute for any Iranian ethnic group having similar characteristics. To look for a particular ethnic sense here would be a futile exercise.
ترجمه:
کهنترین منبع که لغت “کرد/کورت” را بکار میبرد نوشتار پارسی‌میانه کارنامک اردشیر پاپکان است که گویا در قرن ششم میلادی تدوین شده است. لغت کرد در این منبع چهاربار بکار رفته است و واضح است که در تمامی این متن، این لغت یک لقب اجتماعی (و نه قومی) بوده است و تنها معنی “چادرنشینان و عشایر” را میدهد. این لغت میتواند برای هر گروه زبانی ایرانی بکار رفته شود و هیچ معنی قومی ندارد و پیدا کردن معنی قومی برای آن یک کار بیهوده است.
بر گرفته از مقاله ی کاوه فرخ - تنظیم : دکتر اسعد کردپور
گوناز تی وی
A.D
 
.

Pakistan Affairs Latest Posts

Back
Top Bottom