mohsen
SENIOR MEMBER
- Joined
- Feb 26, 2012
- Messages
- 6,710
- Reaction score
- -1
- Country
- Location
به نظر اراجیف محض میاد
دو تا از جوابهایی که به این جور حدیث ها دیدم
با توجه به اینکه منبع این روایت منتخب التواریخ بوده از نظر تاریخی این کتاب ارزش سندی ناشته و مملو از مجعولات بوده در ضمن به طور قطع زوراء نام دیگر بغداد بوده وهیچ منبعی تاکنون این نام را برای تهران ذکر نکرده نه در گذشته نه حال در ضمن این حدیث محدوده زمانی مشخصی ندارد و اخر الزمان مشخص نیست کما اینکه مردم در هر دوره ای که گرفتاری پیش می امد ان دوره را اخر الزمان می دانستند مانند دوره عباسیان و حمله مغول یا جنگ جهانی که منجر به قحطی شد این در حالی است که در طول زمان تهران و دیگر شهر ها تغیراتجغرافیایی و اجتماعی کرده اند در این حدیث امام به راوی توصیه می کند برای نجات ر این شهر سکونت نکند در حالی که در زمان راوی و صدها سال پس از وی هنوز تهران به عنوان یک شهر شکل نگرفته بود و معمولا احادیثی که درباره اقوام و شهرها است چون انگیزه جعل در انها زیاد است جعلی می باشند در عین حال این حدیث مخالف سیره اهل بیت و مخالف واقعیات تاریخی بوده و تهران با شهرهای دیگر تفاوت چندانی ندارد و اکنون شهرهایی در بلاد مسلمین می باشد که مسلما فساد در انها بیش از تهران است
****حدیثی در مورد شهر تهران****در برخي روايات سخن از منطقه و شهري به نام «زوراء» شده است كه با تأمل و تحقيق پيرامون آنها متوجه ميشويم به مناطق مختلفي قابل تطبيق است كه يكي از آنها شهري در حوالي ري ـ طهران ـ ميباشد.
روايتي كه در آن سخن از زوراء (طهران) شده است از جهاتي قابل تأمل و دقت است:
اولاً: سند اين روايت ضعيف ميباشد و لذا روايت تا حد زيادي اعتبار خود را از دست ميدهد.
ثانياً: در كتابهاي معتبر قديمي از آن سخن به ميان نيامده است. اين امر موجب ميشود اطمينان انسان به مفاد روايت كم شود. [ذكر اين روايت در كتاب ارزشمند بحار از علامه مجلسي دليل بر صحت آن نيست. زيرا آن بزرگوار فرموده است: ذكر برخي روايات به اين علت بوده است تا روشن شود قضيه امام مهدي(ع) مورد اتفاق مسلمين است، نه آن كه محتواي روايت مورد تأييد باشد].
ثالثاً: اقامت بزرگان و علماي عارفي همچون امام راحل، آيت الله خوانساري و شاهآبادي در تهران بيانگر آن است كه محتواي اين فراز از روايت (كه شما مطرح كرديد) تكليف آور نيست، بدين معني كه آدمي با حفظ اعتقادات و توجه به وظايف ديني ميتواند آنجا را محل سكونت خود قرار دهد. به علاوه كه در متون ديني ما از عدم سكونت در منطقه خاصي سخن به ميان نيامده است. بله توقف در زمينهايي كه عذاب الهي در آنجا نازل شده است مكروه است.
رابعاً: آنچه از آيات و روايات استفاده ميشود آن است كه اگر سرزميني براي سكونت فردي مناسب نبود و او به اين نتيجه رسيد كه اگر در آنجا بماند دين خود را از دست ميدهد از آنجا هجرت كند و به جايي ديگر برود (سوره نساء، آيه 97). اين يك قانون كلي ميباشد نه مربوط به شهر و منطقهاي خاص، و اگر اين فرد واقعاً مجبور به مهاجرت بود و به عنوان وظيفه به ديار ديگري مهاجرت كرد خداوند او را كفايت خواهد كرد « وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْراً» (طلاق،3).
به راستي آيا سكونت در طهران، با همه موارد ناراحت كنندهآش مشكل تر است يا در بسياري ديگر از شهرها و مناطق ديگر جهان(چه كشورهاي اسلامي و چه غير اسلامي)؟ چگونه است كه در روايت از ميان اين همه شهرها، فقط نام تهران به ميان آمده است؟ آيا اين مطلب شبهه بر انگيز نيست؟
بنابراين سكونت در تهران با حفظ موازين دين و عمل به وظيفه همانند ساير مناطق منعي ندارد.