What's new

FREEMASON ()

SOHEIL

ELITE MEMBER
Joined
Dec 9, 2011
Messages
15,796
Reaction score
-6
Country
Iran, Islamic Republic Of
Location
Iran, Islamic Republic Of
FREEMASON

25179.jpg


نشان فراماسونری، گونیا و پرگار

فراماسونری یا فراموشخانه جمع کانون*های برادری گسترده*ای در جهان است. این کانون*ها ریشه*های بسیار کهنی در اروپای غربی دارند. فراماسونری دارای یک سیستم مدیریت فراگیر جهانی نیست و ارتباط بین فراماسونری*های مختلف تنها توسط خود دو لژ انجام می*شود. واژه فراماسونری احتمالاً از گرفته شده. در انگلیسی به معنی بنّای آزاد می*دانند. کسی که عضو فراماسونری است فراماسون یا ماسون نامیده می*شود، و ساختمانی که مرکز فعالیت ماسون*هاست لژ نامیده می*شود.
فراماسونری در ابتدا جنبشی لیبرال بوده است که مبتنی بر باز تولید اندیشه های گنوستیک در دوران پس از اصلاحات در اروپا بوده است. فراماسون ها با شعار «برابری، مساوات، برادری» نقش بزرگی در انقلاب های بزرگ معاصر مانند انقلاب امریکا بر علیه استعمار انگلیس، انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب مشروطیت ایران و جنبش انقلابی بر ضد استعمار اسپانیا در امریکای جنوبی داشته است.
عقاید لیبرال جنبش فراماسونری باعث واکنش های مذهبیان و محافظه کاران، گروه های بنیادگرا، مذهبیون بنیاد گرا و ملی گرایان شده است. همچنین مخالفت با نظام طبقاتی کشیشی مسیحیت، باعث دشمنی کلیسای کاتولیک روم با فراماسونری شده است. این گروه ها فراماسونری را جنبشی الحادی و شیطانی معرفی می کنند.۲
همچنین منشا افسانه ای این جنبش(داستان معبد سلیمان) باعث نفرت گروههای ضد یهود از فراماسونری شده است. حالت مخفی این جنبش و منشا بریتانیایی آن باعث شده است که چنین پنداشته شود که این جنبش ابزار توطئه انگلو-صهیونیست جهانی است. همچنین رژیم های دیکتاتوری مانند نازی ها و کشورهای کمونیستی نیز به سرکوب فراماسونری می پرداختند.۲
 
فراماسونری در ایران

اولین فراماسونری در ایران به دوران ناصر الدین شاه قاجار برمی گردد. میرزا ملکم*خان ناظم*الدوله، نخستین انجمن نوین سیاسی اجتماعی ایران را در سال ۱۲۷۵ یا ۱۲۷۶ قمری بنیان نهاد و آن را فراموشخانه نامید. ریاست افتخاری انجمن که خود با اجازهٔ ناصرالدین*شاه تأسیس شده بود، با شاه بود و اعضای آن از قشرهای متفاوتی بودند؛ مثلاً هم دانش*آموختگان دارالفنون از طبقهٔ متوسط شهری بودند و هم کسانی چون شاهزاده جلال*الدین میرزا.
در دوره محمدرضا پهلوی برخلاف دوران رضاشاه با گسترش روابط سیاسی با غرب به خصوص انگلستان لژهای فراماسونری فراوانی در ایران تاسیس شد و نفوذ فراماسون*ها در سیاست ایران به شدت گسترش یافت. هرچند هیچ یک از افراد سرشناس خانواده پهلوی دست کم به طور رسمی عضو هیچ لژ فراماسونری نبودند ولی بسیاری از رجال سیاسی، نخست وزیران، وزیران، نمایندگان مجلسین و فعالان سیاسی از فراماسون*های سرشناس بودند. در ایران فراموشخانه توسط گروههای چپ گرا، مذهبی بنیاد گرا و ملی گرایان لیبرال به عنوان مامور مخفی انگلیس و صهیونیسم و در نتیجه عامل تمام بدبختی*های ایران معرفی می*شدند و این باعث تعطیل شدن و تحت تعقیب گرفتن اعضای این انجمن*ها در بعد از انقلاب شد.
 
FREEMASON

25179.jpg


نشان فراماسونری، گونیا و پرگار

فراماسونری یا فراموشخانه جمع کانون*های برادری گسترده*ای در جهان است. این کانون*ها ریشه*های بسیار کهنی در اروپای غربی دارند. فراماسونری دارای یک سیستم مدیریت فراگیر جهانی نیست و ارتباط بین فراماسونری*های مختلف تنها توسط خود دو لژ انجام می*شود. واژه فراماسونری احتمالاً از گرفته شده. در انگلیسی به معنی بنّای آزاد می*دانند. کسی که عضو فراماسونری است فراماسون یا ماسون نامیده می*شود، و ساختمانی که مرکز فعالیت ماسون*هاست لژ نامیده می*شود.
فراماسونری در ابتدا جنبشی لیبرال بوده است که مبتنی بر باز تولید اندیشه های گنوستیک در دوران پس از اصلاحات در اروپا بوده است. فراماسون ها با شعار «برابری، مساوات، برادری» نقش بزرگی در انقلاب های بزرگ معاصر مانند انقلاب امریکا بر علیه استعمار انگلیس، انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب مشروطیت ایران و جنبش انقلابی بر ضد استعمار اسپانیا در امریکای جنوبی داشته است.
عقاید لیبرال جنبش فراماسونری باعث واکنش های مذهبیان و محافظه کاران، گروه های بنیادگرا، مذهبیون بنیاد گرا و ملی گرایان شده است. همچنین مخالفت با نظام طبقاتی کشیشی مسیحیت، باعث دشمنی کلیسای کاتولیک روم با فراماسونری شده است. این گروه ها فراماسونری را جنبشی الحادی و شیطانی معرفی می کنند.۲
همچنین منشا افسانه ای این جنبش(داستان معبد سلیمان) باعث نفرت گروههای ضد یهود از فراماسونری شده است. حالت مخفی این جنبش و منشا بریتانیایی آن باعث شده است که چنین پنداشته شود که این جنبش ابزار توطئه انگلو-صهیونیست جهانی است. همچنین رژیم های دیکتاتوری مانند نازی ها و کشورهای کمونیستی نیز به سرکوب فراماسونری می پرداختند.۲


please brother translate into english that we can understand
 
تائیس تندیس تمدن سوزی

بررسی اسرار پشت پرده مجسمه آزادی


مجسمه آزادی یا تندیس آزادی که نام رسمی آن (آزادی روشنگر جهان) است در سال 1886 میلادی توسط فرانسه به ایالات متحده آمریکا هدیه داده شد .(1)
در 28 اکتبر آن سال " استیفن گراور کلیولند " ریاست جمهوری وقت آمریکا ،مجسمه آزادی را در محل فعلی آن، دهانه رود هودسن درجزیره آزادی که تا محله منهتن شهر نیو یورک دو هزارو ششصد متر و تا شهر جرسی سیتی ایالت نیو جرسی 600 متر فاصله دارد قرار داد. این مجسمه بنا بود در سال 1876 به مناسبت یکصدمین سالگرد استقلال آمریکا به اتمام برسد ولی به علت پاره ای از مشکلات مانند حمل آن به آمریکا ، طولانی شدن جریان ساخت و... با ده سال تاخیر بر فراز آبهای آتلانتیس ایستاد این مجسمه با دست راست خود مشعلی فروزان را بالای سر خود نگه داشته و در دست چپ یک لوح سنگی را که بر روی آن با شماره های رومی نوشته شده که نشانگر 4 ژوئیه1776 میلادی تاریخ استقلال آمریکا است.(2)
مجسمه آزادی فقط یک تندیس ساده نبود بلکه نماد رازگونی از یک جریان مخفی و مخوف بود که سالها بعد نبض حیات سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و نظامی جهان را به دست گرفت لذا آنچه قرار است در این جستار به آن پرداخته شود ، نگاهی جدید و از زاویه ای دیگر به اسرار پشت پرده مجسمه ای است که آنرا به اصطلاح تندیس آزادی می خوانند.
سالها قبل تر از آن یک یهودی در یا نورد به نام کریستوفر کلمپ با مشورت با محافل یهودی اسپانیا و با توجه به اطلاعات و شواهدی که از وجود سرزمینی در آنسوی اقیانوس اطلس داشت ، با نیت پیدا کردن ارض موعود عهد عتیق ، سرزمین خالی از سکنه ای !!! را می یابد.(3)
اندکی بعد این سرزمین مورد توجه پیوریتن های انگلیسی قرار می گیرد. این مسیحیان یهودی به محض ورود به امریکا آنرا ارض موعود نامیده وبومیان آن سرزمین را کنعانیان پنداشته و تاجایی که می توانند آن هارا قتل عام می کنند . (4)
اولین کتابی که در امریکا به چاپ می رسد "مزامیر داوود" است ، پیوریتنها نام های عبری بر فرزندان ، خیابانها و شهر های خود می گذارند تاجایی که باید پسوند ''دی سی'' در نام شهر " واشنگتن دی سی " را دیوید کپیتال یعنی (پایتخت داوود) دانست.(5)
نهایتا پس از مدتها جنگهای داخلی سرانجام در چهارم ژوئیه 1776 اولین کشور تمام فراماسونری جهان یعنی امریکا استقلال خود را اعلام می نماید.
بیش از یک قرن پس از آن یعنی درسال 1886 میلادی فرانسه به مناسبت یکصدمین سالگرد استقلال امریکا مجسمه آزادی را در چند تکه مجزا توسط کشتی به امریکا هدیه می کند.(6)


طراح اصلی این مجسمه "فردریک آگوسته بارتولدی" مجسمه *ساز ماسون فرانسوی بود البته سازه درونی آن را " الکساندر ایفل" مهندس فرانسوی برج ایفل، طراحی نمود مهندسان و طراحان دیگری نظیر " ژوزف پولیتزر " و" اوژن ویوله لودوک " نیز در جریان ساخت آن نقش داشتند.(7)
ویژگی مشترک تمامی این مهندسان و طراحان عضویت در لژهای فراماسونری فرانسه بود. تا جایی که به عنوان مثال بسیاری از نماد شناسان برج ایفل را یک "ابلیسک" فانتزی می دانند. (8)
در ابتدا سازندگان فرانسوی آن اعلام نمودند که این مجسمه نماد "تا ئیس" معشوقه اسکندر است . اما نکته ظریفی که در این میان نادیده ماند چیز دیگری بود که بعد ها نشریه ماسون ترک آنرا فاش ساخت . و آن شباهت بسیار زیاد چهره ی این مجسمه با "ایسیس" اسطوره ی مصر باستان و الهه مورد تقدیس ماسونها بود.
بعد ها فردریک بارتلدی در پاسخ به انتقاد افرادی که بیان می داشتند این مجسمه از نظر فرم صورت به "تائیس" هیچ شبا هتی ندارد ، گفت : من در طراحی این مجسمه از چهره مادر بیوه خودم الهام گرفته ام.(9)


آری بارتلدی راست می گفت ولی منظورش از مادر بیوه ، "ایسیس" بود که در واقع مادر بیوه معنوی تمامی ماسونها منجمله خود او بود. (10)
پس از انتقال این مجسمه به نیویورک امریکاییها با هزینه ای نزدیک به 200 هزار دلار پایه ای 46 متری از جنس گرانیت برای آن ساختند تا مجسمه را بر روی آن قرار دهند.
حال که فراماسونهای فرانسوی برای امریکا سنگ تمام گذاشته بودند نا پسند می نمود اگر طراحان امریکایی دست روی دست می گذاشتند ، و البته در عمل نیز چنین نشد و در نهایت پایه گرانیتی آنها یک کپی محض از معبد کذایی سلیمان از آب در آمد ، معبدی که ماسونها برای رسیدن به نظم نوین جهانی و تشکیل حکومت ماسونی – یهودی خویش بالاخره باید آنرا بر بقایای مسجد الاقصی بنا کنند. با این تفاسیر جای تعجب هم نخواهد داشت اگر ارتفاع این ساختمان 46 متر یعنی مجموع 33+ 13 (دوعدد مورد علاقه فراماسونها) باشد و خود تندیس نیز دارای 168 پله به علاوه 1 نیم پله (مجموعاً169) باشد که بازدیدکنندگان را تا بالای برج راهنمایی کند.( 169= 13 X13)!!!
بارتلدی بر روی تاج این مجسمه هفت شعاع نور قرار داد تا بیش از پیش نماد های ماسونی این تندیس ننگ و نیرنگ را آشکار سازد.عدد هفت در کنار سمبل های گونا گون نور از دیر باز ستوده مصریان باستان و یهودیان و کابالیست های مصر زده بود . همانگونه که آن را در شمعدان هفت شاخه یهود "منوراه " ، خورشید هفت شاخه مصریان و یا هفت ستاره منقوش در آسمان معبد سلیمان دیده اید.(11)

اما نکته ای که در این میان بنا بر اعتراف فرانسویان هرگز نباید فراموش نمود الگو برداری ساخت مجسمه از "تائیس " معشوقه اسکندر است. حتی اگر شباهتهای چهره ی این مجسمه با ایسیس را کنار بگذاریم چه دلیلی دارد فرانسوی ها نمادی از تائیس بسازند و آن را به امریکا هدیه دهند.مگر غربیان در تاریخ هزار خدایی یونان و رم با کمبود الهه مواجه شده بودند که از یک شخصیت نچندان موجه به نام" تاییس " مجسمه بسازند و انرا تندیس و نماد آزادی قرار دهند.


آری حقیقت چیز دیگری است که لاجرم مجبوریم برای روشن شدن این گوشه از تاریخ و آشنایی با شخصیت این زن به باز خوانی گذرای حمله اسکندر به ایران زمین بپردازیم.
با آنکه اسکندر یا همان الکساندر در میان غربیان قهرمانی بزرگ شناخته می شود ولیکن در میان ایرانیان به عنوان شخصیتی بدنام و ویرانگر نمود یافته است، در متون زرتشتی، از وی همواره به عنوان "گجسته"(ملعون و شوم) یاد شده و همراه ضحاک و افراسیاب از کارگزاران اهریمن به شمار آمده است.
در این اثنا عده ای نیز نظر در انکار وجود شخصیت تاریخی به نام اسکندر مقدونی دارند، ولی این به معنای نادیده انگاشتن انبوهی از آثار و اسناد تاریخی و باستان شناسی و حذف تاریخ اسکندر و سلوکیان و خلا زمانی به مدت بیش از صد سال از تاریخ ایران است.
اسکندر متولد مقدونیه و فرزند فیلیپ پادشاه مقدونیه بود.در آن زمان مقدونیه قسمتی از حکومت یونان بود که البته مقدونی ها در میان مردم یونان معروف به وحشی گری بودند لذا فیلیپ پدر اسکندر، برای فرزند خود معلمانی یونانی استخدام کرد تا با فرهنگ یونانیان بزرگ شود. اسکندر پس از مرگ پدر، پادشاه مقدونیه شد و پس از کشمکش ها و فراز و نشیبهایی که بیان آن در این مجال نمی گنجد برای ماجراجویی و تصاحب سرزمینهای دیگر، راه جهان گشایی و حمله به دیگر کشورها را پیش گرفت. اگر چه یونانیها او را وحشی و بربر می دانستند، ولی هنگامی که باتصاحب سرزمینهای دیگر توسط او ثروت زیادی به آتن سرازیر شد، با وی همراه شدند .
بزرگ ترین و مهمترین جنگ اسکندر، نبرد با امپراتوری وسیع ، قدرتمند و متمدن هخامنشیان بود. نبرد اسکندر و پادشاه ایران، چند بار به عقب نشینی وی انجامید، اما سرانجام با تضعیف روحیه سپاهیان ایران، ورق به نفع یونانیان برگشت و اسکندر، داریوش را در منطقه "گیل گمش" شکست داد.
در شب پیروزی، اسکندر و افسرانش در تخت جمشید (پرس پولیس) قصر باشکوه ایرانیان، جشن بزرگی برپا کردند. اسکندر همواره در سفرهای خود یک گروه از زنان فاحشه و رقاص و شراب ریز همراه خود می آورد تا بساط عیش و نوش و شهوت رانی خود و فرماندهان سپاهش گسترده باشد. یکی از این زنان، تائیس کنیزی اورشلیمی بود که به خاطر زیبایی به دربار اسکندر راه یافته بود. پس از آنکه اسکندر قصد ازدواج با شاهزاده اسیر ایرانی و دختر داریوش سوم"استاتیرا" را نمود (12)، حسادت تائیس او را به طرح نقشه ای اهریمنی کشاند که نهایتا صد ها سال تمدن ، فرهنگ و افتخار جهانی را به خاکستر نشاند. (13)
در آن جشن، تائیسآن قدر به اسکندر شراب خوراند که عقل او را کاملاً زایل کرده و سپس از او خواست به انتقام معبدی که در آتن توسط خشایارشاه به آتش کشیده شد، پرس پولیس (تخت جمشید) را آتش بزند. اسکندر مشعلی را به تائیس داد و او هم پرده های حریر و جواهرنشان قصر را به آتش کشید. و پس از مدتی کوتاه، قصر یکپارچه در آتش کین و حقارت شخصیت تاییس سوخت.
و اینگونه شد که امروز در دست مجسمه به ظاهر آزادی آمریکا"تائیس" همان مشعل هنوز به امید به آتش کشیدن دوباره تمدن شرق افروخته است.
و اینگونه شد که یک فاحشه که گوشه ای نا چیز از تاریخ تاریک و ددمنشانه غرب را اشغال کرده نماد آزادی می شود!


به راستی،چرا سازندگان فرانسوی مجسمه آزادی چنین شخصیتی را به عنوان نماد آزادی در نظر گرفتند؟
بی شک یکی از اصلی ترین دلایل آن یادآوری حمله اسکندر به شرق و استحاله فرهنگی آن است چراکه
تاریخ شناسان یکی از مهمترین اقدامات اسکندر را هلنیزه کردن سرزمین های تحت تصرفش می دانند. هلنیسم در لغت به معنی تقلید از یونان و به معنی مجموعه تمدن و فرهنگ یونان و به عبارتی ساده تر یونانی مأ بی است.
در این راستا اسکندر اقدام به تأسیس شهرهای جدید در راه های مهم و استراتژیک و کوچ دادن مردم از آسیا به اروپا و از اروپا به آسیا نمود. وی با این کار قصد در استحاله فرهنگی متصرفاتش داشت.

نمود بارز و آشکار این مسأله را می توان در هلنیزه شدن سلسله ایرانی اشکانیان پس از براندازی سلوکیان (بازماندگان سلوکوس جانشین اسکندر )دید، اشکانیان همواره سعی در یونانی مأبی داشتند تا جایی که حتی بر سکه هایشان عنوان (یونان دوست) همراه با اسم پادشاه زمان می آمد. (14)
به عبارتی دیگر مجسمه آزادی به نوعی نماد رشد غرب گرایی نیز هست. تائیس یا همان مجسمه آزادی، می تواند یادآور تمام این گذشته باشد. اکنون نیز ملل شرقی به تقلید از اروپاییان و در مقابل غربی ها نیز به این سلطه می نازند و این میراث شوم اسکندر و تائیس است.
اما نکته بسیار بسیار مهمی که هرگز نباید از نظر دور گردد این است که تمدن غرب هرگاه افول نمود نتوانست دوباره در همان مکان ابتدایی ، خود را باز سازی کند و در جایی دیگر ادامه حیات داد لذا می بینیم پس از افول یونان ، رم برمی خیزد و بعد از آن غرب از اروپای میانی ، انگلستان و نهایتا امریکا سر بر می آورد ، یعنی غرب هیچگاه نتوانست در همان حوزه مکانی اولیه دوباره رشد نماید این تمدن آنقدر نقصان داشت که قدرت هضم تجاوزات و حتی تبادلات فرهنگی سالم را نیز نداشت.
اما در مقابل ، تمدن کهن و با فرهنگ ایران هرگاه دچار نزول شد دوباره در همان مکان جوانه زد ، هرگز نباید فراموش کرد که نهایتا اسکندر با لباس ایرانی از این مرز پر گهر رفت ، وحشیان و متجاوزان مغول مسلمان شدند و رصد خانه و مسجد و کتابخانه ساختند و از میان سه نفر زبانشناس که قواعد زبان عربی را برای خود عرب زبانان نگاشتند دو تن از آنها ایرانی بودند واکنون نیز پس از چند هزار سال باز هم ایران است که در مقابل زیاده خواهی های وحشی گرانه غرب ایستاده است.آری تکرار این تجربه تاریخی و از سویی دیگر پیشگویی های غرب نیز همین را میگوید که منشا آن اتفاق بزرگ آخر الزمانی نیز ایران است و موعود ادیان به یاری ایرانیان است که بساط بیداد آنها را بر خواهد چید گویا غرب ناگزیر از شنیدن نام ایران در کنار ناکامی های خود است ، لذا اینگونه است که تائییس دوباره مشعل به دست رو به سوی شرق بر فراز آتلانتیس ایستاده است.
اگر بخواهیم اندکی تاریخی تر به مسئله نگاه کنیم باید در نظر داشته باشیم زمانی که امپراتوری ایرانیان 127 ایالت را تحت سلطه خود ساماندهی کرده بود اوج تمدن غربیان یعنی یونان هنوز از سیستم ابتدایی دولت شهرها (نه یک امپراتوری واحد) استفاده میکرد، لذا غرب ناگریز است تا با ساختن یک اتوپیای (آرمان شهر) خیالی یعنی یونان باستان تمامی مدنیت را به خود ارجاع دهد . زمانی که سخن از منطق باشد ارسطو الگو می شود اگر از ریاضیات سخن رانده شود ارشمیدوس را نشان می دهند ، پدر علم پزشکی باید بقراط باشد و غیره و غیره تا من ایرانی هیچگاه به این فکر نکنم که چرا غرب هنوز با این همه ادعا نتوانسته حقوق بشری را که کوروش 2500 سال پیش به بهترین نحو اجرا می کرد را حتی شبیه سازی کند. اگر لازم باشد برای من و توی ایرانی فیلم 300 می سازند تا مارا از تمامی گذشته پر افتخارمان بیزار کنند تا مبادا شکوه و تمدن نیاکانیمان ما را دوباره به فکر فرهنگ سازی در جهان بی اندازد.
آری این کینه ای دیرینه است از تمدن شرق و سترگ ایران زمین که در هیبت شعله های آتش در مشعل عفریته جنگ این الهه شوم پیوندی!!! (تائیس + ایسیس) خود را نشان داده است.
صد البته غرب در این آتش کین می سوزد و خواهد سوخت چراکه پس از تلاش چند هزار ساله آنها برای منکوب و استحاله تمدن ایران زمین جوانه ی نو رسته ای دوباره و این بار در هیبت اسلام شیعی از دل ایران زمین رویید و این بار نیز ایرانیان بهترین را انتخاب کردند رویشی که به لطف حق به انقلاب نهایی موعود منجر خواهد شد . و چه زیبا پروردگار بزرگ در قرآن ، کتاب انسان فرمود:
" و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمهٔ و نجعلهم الوارثین"
" و ما اراده نمودیم تا بر مستضعفین جهان منت گذارده و ایشان را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم

نشانه های ماسونی جام جهانی2010

بسم الله الرحمن الرحیم

200px-2010_FIFA_World_Cup_logo.svg.png


همانگونه که در مقاله "خاورمیانه آبستن تحولات بزرگ" عرض نمودم دستگاه پروپاگاندای صهیونیزم همیشه از ورزش علی الخصوص فوتبال به بهترین نحو برای انحراف افکار عمومی بهره برده است، که نمونه بارز آن بازی های جام جهانی 2010 است لذا خالی از لطف نیست تا شواهد و مصادیق بیشتری که نشانگر عقبه شیطانی و ماسونی این جریانات است خدمت دانش دوستان عزیز ارائه گردد.

قبلا عرض شد که آفریقای جنوبی و اسرائیل تنها کشورهایی هستند که در تلاقی طول و عرض جغرافیایی 33 درجه قرار گرفته اند و جالب اینکه ایران پس از انقلاب سال 57 تنها با این دو کشور ارتباط سیاسی نداشت و آن نیز به سبب مخالفت با حکومت های آپارتایدی حاکم بر این کشور ها و همدردی با مردم مظلوم فلسطین و سیاه پوستان افریقایی بود، اینکه برای اولین بار به یک کشور آفریقایی اجازه برگزار کردن مسابقات را داده اند عجیب نیست؟
مگر نه اینکه این بازی ها در تاریخ 11 ژوئن آغاز گشت و بازی فینال در 11 ژولای انجام خواهد شد (ژوئن و ژولای به ترتیب ششمین و هفتمین ماههای سال میلادی هستند که جمعشان 13 می شود ).

jabulani-ball-small.jpg

اگر در طرحهای مثلثی منقوش بر روی توپ این بازی ها که حرف و حدیث های زیادی نیز در باره آن (توپ)بوجود آمده اندکی دقت بفرمایید متوجه خواهید شد که روی بدنه توپ چهار هرم آیرودینامیک طراحی شده که در کنار هر ضلع آن یازده مثلث یا هرم کوچکتر قرار دارد که مجموعا در اطراف هر مثلث بزرگ ۳۳ مثلث یا هرم کوچک جای می گیرد!
همچنین در طراحی این توپ از یازده رنگ استفاده شده است که موارد مذکور اشاره به دو عدد فوق مقدس ماسونها یعنی یازده و سی وسه دارد!(گفتنی است اعداد نه ، یازده ،سیزده و سی وسه اعداد مقدس ماسونها هستند و در این میان ۱۱ از اهمیت ویژه ای برخوردار است).
شاید بگویید تمامی این موارد می تواند اتفاقی باشد،اما اگر خوب دقت بفرمایید بر روی توپ این بازی ها با عبارت عجیبی مواجه می شوید که دیگر هر گونه شکی را بر طرف می سازد!
"Jabulani"
گفتنی است این واژه در واقع یاد آور نام خدای شیطانی ماسونهاست که بر روی این توپ نقش بسته است ، جابولون خدایی مرکب از یهوه (خدای یهودیان) ،بعل(خدای شیطانی مردم بین النهرین و کنعان ) و "آن" نام اوسیریس (خدای مردگان در مصر باستان) است.این کلمه در فارسی "یه بال آن" تلفظ می شود.

در واقع یهودیان سامری نسب که از دین موسی (ع) منحرف گشتند ، پرستش این خدایان (بعل و اوسیریس) را که از مردمان مصر و بابل وام گرفته بودند وارد دینشان کردند و به پرستش خدایی جدید به نام جابولون پرداختند.و امروز نیز فرزندان نا مشروع این شبکه شیطانی یعنی فراماسونها (البته در درجات بالای سازمان)و شبکه ایلومیناتی نیز این موجود را مورد پرستش قرار می دهند
شایان ذکر است بنا بر گفته مسئولان فیفا "جابولانی" نام یکی از یازده(باز هم عدد 11) زبان زنده ایست که در افریقای جنوبی تکلم می شود و بنا بر قولی دیگر "جابولانی" را فعلی به معنای شادکردن در زبان "زولو" ( زولو) دانسته اند!
آیا واقعا توپ بازی های جام جهانی جایی برای نوشتن کلمه ای ، آن هم بر مبنای یکی از 11 زبان زنده آفریقا است!!!

بر روی این توپ ما شاهد لوگوی بازی های2010 نیز هستیم اما نکته بسیار عجیب و درخور توجه وجود تصویر سر پرنده ای در گوشه بالا و سمت راست لوگو است که بدون هیچ توجیهی در آنجا قرار گرفته است.

اما حقیقتا باید بدانید که این تصویر چشم "هروس" خدای پاگانیستی و شیطانی ماسونها است(هروس فرزند ایسیس و اوزیریس است که او را به شکل شاهین نشان می دهند) .

ماسونها با بیشرمی تمام عیسی (ع) را همان هروس و حضرت مریم (س) را ایزیس می دانند و در عموم نگاره ها و تندیسها آنچه نقش کرده اند هروس و ایزیس هستند نه حضرت مریم و مسیح(علیهما السلام)
در میان ورزشگاه هایی که برای جام جهانی 2010 ساخته شده اند، ورزشگاه دوربان از ویژگی خاصی برخوردار است .
اگر از بالا به این ورزشگاه نگاه باز هم الگوی تک چشم را می بینید ، اما نکته جالبتر اینکه نام این ورزشگاه "موسس" به معنای "موسی" می باشد که گمان مبنی بر نقش یهودیان و صهیونیستها در پس پرده این جریانات را تقویت می نماید.

به راستی این همه اصرار بر الحاد و استفاده از نماد های شیطانی برای چیست؟
مگر نه اینکه ماسونها در هر موردی که از نماد گرایی استفاده نمودند بلافاصله فتنه ای را طراحی و اجرا کرده اند؟
ما باید در این بازی ها یا بعد از آن منتظر چه چیز باشیم؟
به امید ظهور مولی و سرورمان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف که صد البته نزدیک است.
 
صهيونيست*ها بيخ گوش ایران به دنبال چه هستند؟

رژيم صهيونيستي در مدت اخير در تحولاتي در منطقه مرزي غرب ايران دست داشته که از جمله آن مي توان به زمزمه استقلال کردستان عراق از دولت مرکزي در سال جاري، انتقال رياست اقليم کردستان عراق از مسعود بارزاني به نوشيروان بارزاني، گسترش حضور صهيونيست ها در اين منطقه و فراري دادن طارق الهاشمي، معاون مجرم رئيس جمهور عراق به پايتخت رژيم صهيونيستي در منطقه خليج فارس اشاره کرد.

150362_477.jpg

بررسي روند تاريخي روابط صهيونيسم و اقليت کرد عراق را بايد در نقش استعمار در برجسته کردن اين دو نحله قومي و نحوه تعامل استعمار با آن دانست، استعمار پير و بويژه انگليس با نحوه استفاده ابزاري خود از اين دو جريان در راستاي سياست هميشگي "تفرقه بينداز و حکومت کن" از اين گروه ها استفاده کرد و آنها را به عنوان اهرم فشاري عليه قدرت هاي منطقه اي نگه داشت.



بدين ترتيب و با اين اشتراکات، اين دو جريان در طول تاريخ موجوديت خود همگرايي هايي را با يکديگر داشتند که از طرح هاي غرب در منطقه نشأت گرفته بود. سابقه اين همكاري به دوره ملا مصطفي بارزاني، پدر مسعود بارزاني رئيس سابق منطقه كردستان عراق باز مي گردد. نخستين مركز فعاليت موساد در شمال عراق در شهر اربيل تأسيس شد و پس از آن به طور گستردهاي دفاتر ديگري براي موساد در شمال عراق از دهوك در نزديك مرزهاي تركيه تا سليمانيه امتداد يافتند.



نشريه لڤين، از نشريات معتبر و کثيرالانتشار کردستان عراق، در آخرين شماره پارسال خود، مصاحبه اي با عرفان قانعي فرد، مورخ کُرد با روزنامه اي فرانسوي، مبني بر انتشار 12 کاست از صداي نخستين رهبر حزب دمکرات کردستان عراق، در شبکه هاي ماهواره اي را منتشر کرد که وي در آن اظهار داشت: اين کاست ها که مربوط به سال هاي 1969 تا 1973 هستند، سندهاي تاريخي به شمار مي روند که با فراهم شدن زمينه هاي لازم، بزودي از يک شبکه ماهواره اي منتشر مي شوند.



اين مورخ تاريخ که کتاب "پس از 60 سال" را در کارنامه خود دارد، با اشاره به سخنان مصطفي بارزاني، از سرکردگان جنبش ملي گراي کُرد در عراق و فرمانده عمليات مسلحانه براي استقلال کردستان عراق که پدر مسعود بارزاني بود- در اين 12 کاست، افزود: مصطفي بارزاني در اين کاست ها مي گويد: "به روابط داشتن با انگليس باوري ندارم، اما رابطه ما و اسرائيل بدان جهت بوده که دستمان به خيلي از جاها برسد و بدون امريکا و اسرائيل به جايي نمي رسيم.



مزدوران موساد كه تحت عنوان شركت تیساهال فعاليت مي كردند از سرزمين فلسطين اشغالي به جيبوتي منتقل واز آنجا به كردستان عراق مي آمدند، اين افسران صهيونيست بتدريج پايگاه هاي اطلاعاتي و امنيتي رژيم صهيونيستي را در شمال عراق پايه گذاري كردند. اين پايگاه ها نقش بسيار عمده اي را در فراهم كردن زمينه حمله آمريكا به عراق واشغال اين كشور از يك سو و ناامن كردن مرزهاي عراق با سه کشور مزبور ايفا كردند.

مراحل حضور صهيونيست ها در کردستان عراق

به اعتقاد کارشناسان روابط رژيم صهيونيستي با رهبران کرد عراقي را بايد به چهار مرحله تقسيم کرد:



1ـ از زمان آغاز تلاش براي تشکيل رژيم صهيونيستي تا سال 1965 ميلادي: در اين دوره بيشتر اين ارتباط بنا به درخواست کردها براي ارتباط بيشتر با غرب و بويژه آمريکا بود که صهيونيستها هم آن را فرصت مناسبي براي استفاده از اين رابطه جهت انتقال يهوديان عراقي به فلسطين اشغالي سود بردند. روبين شيلوح از مسئولين برجسته بخش سياسي آژانس يهود و موسس عمليات ويژه سرويس اطلاعاتي موساد در سال ۱۹۳۴ ميلادي، مذاکراتي با رهبران کرد در نخستين ديدار خود از کردستان عراق داشته و در سال ۱۹۴۲ ميلادي نيز "بائير مريدور" در رأس يک هيئت از موساد براي سازماندهي دومين گروه مهاجران يهودي عراقي به اين منطقه سفر کرد.



2ـ ريشه دار شدن حمايت (1975 ـ 1965 ميلادي)؛ در اين دوره شاهد شکل گيري اپوزيسيون کرد عليه دولت مرکزي عراق بوديم، در اين زمان اسرائيل به شدت به دنبال خروج از فشار با وارد کردن فشاري قابل توجه بر دولت مرکزي عراق است تا بتواند بغداد را از محور رويارويي عربي ـ صهيونيستي خارج کند.



3ـ بازگشت روابط (1999 ـ 1991 ميلادي): يعني پس از پايان جنگ دوم خليج فارس، صهيونيست ها از فرصت به دست آمده براي شکل گيري منطقه امن براي کردهاي عراقي جهت شکل گيري پايگاه پيشرو عليه جمهوري اسلامي ايران استفاده کردند.



4ـ سازماندهي و ايجاد زيرساخت هاي بنيادين: که با سقوط بغداد در سال 2003 ميلادي آغاز و همچنان ادامه دارد. پس ازسقوط بغداد، دامنه اين فعاليت ها چندبرابر شد تا دفاتر موساد در داخل پايگاه هاي آمريكايي پراكنده در سرتاسر عراق مستقر شوند. در موصل، صهيونيست ها پايگاه جاسوسي خود را در مقر نيروهاي آمريكايي در هتل "اسدير" كه در مجاورت كاخ رياست جمهوري اين شهر قرار دارد مستقر كردند، همچنين در كركوك نيز پايگاهي براي خود تأسيس كرده وموفق شدند در اين شهر نفتي جاي پاي خود را مستحكم تر و زمينه حضور شركت هاي نفتي صهيونيستي كه با شركت هاي امنيتي صهيونيستي حمايت مي شدند، فراهم سازند.


150361_720.jpg


150363_465.jpg


ديدار هوشيار زيباري دايي مسعود بارزاني

با بنيامين بن اليعازر وزير جنگ سابق رژيم صهيونيستي

روزنامه مليت چاپ تركيه در شماره 11 دسامبر 2003 خود فاش كرد: شخصيت هاي صهيونيست، وام هايي با بازپرداخت آسان را به ارزش 300 ميليون دلار در اختيار رهبران كُرد عراقي قرار دادند تا آنها بتوانند زمين هاي متعلق به عرب ها وتركمن ها را در شمال عراق بخرند.



شبكه الجزيره هم پيش از چرخش مواضع و در زماني که تحت مديريت غسان بن جدو، رويکردهاي ضدصهيونيستي را دنبال مي کرد روز 27 ژوئن 2004 ميلادي به نقل از منابع جبهه تركمن هاي عراق، خبر داد: صدها يهودي كُرد تبار، سرگرم خريد بخش هاي وسيعي از زمين هاي شهر كركوك و حومه آن به قيمت پنج برابر قيمت واقعي آن هستند.

منافع صهيونيست ها براي حضور در کردستان عراق​


از آغاز شکل گيري رژيم صهيونيستي در سرزمين اشغالي فلسطين، سياست برقراري و ارتباط با اقليت هاي قومي و نژادي و نفوذ درون آنها، بخشي از اهداف و راهبردهاي صهيونيسم را در خاورميانه تشکيل مي داد و تحريک اقوام و طوايف گوناگون جزئي از توطئه صهيونيسم براي ايجاد نزاع قومي در جهان اسلام بود که در چارچوب "راهبرد اتحاد پيراموني" تبلور يافت.

ـ تقويت "ناسيوناليسم غيرعربي" و "راهبرد اتحاد پيراموني: "ديويد بن گورين" نخستين رئيس جمهور رژيم صهيونيستي به منظور تأمين امنيت دولت تازه تأسيس صهيونيستي در قلب منطقه استراتژيک خاورميانه و خروج از انزواي مطلق در جهان عرب و همچنين افزايش توان بازدارندگي در قالب اتحاد با کشورها و اقليت هاي پيراموني غيرعربي، راهبرد اتحاد پيراموني را مطرح ساخت. وي معتقد بود سياست خارجي رژيم صهيونيستي بايد متکي بر کشورهاي پيرامون و غيرعرب باشد. در نتيجه شاهديم که اين رژيم در دهه 50 مقدمات شکل گيري اتحاد با کشورهاي پيراموني غير عرب مانند ترکيه، ايران و اتيوپي را پي ريزي کرد و از سوي ديگر، به اقليت هاي نهفته در کشورهاي عربي نظير مسيحيان و دروزي ها در لبنان، و کردها در سوريه و عراق روي آورد.

150365_207.jpg

ـ استقلال کردها، نقطه راهبردي منافع صهيونيسم: "نامو عبدالله" نويسنده كُردزبان عراقي در روزنامه "هاولر تريبون" مي نويسد كه سازمان جاسوسي رژيم صهيونيستي به دنبال استقلال منطقه كردستان عراق از اين كشور است. وي به سخنان "يوسي الوير" يكي از مقامات سابق موساد استناد مي*كند كه گفته بود: «ما در اسرائيل، منافع خاصي در استقلال كردستان عراق داريم.»

گزينه هاي مطلوب صهيونيسم در عراق به ترتيب شامل ايجاد "حکومت وابسته و همسو با غرب"، "تقسيم عراق و تشکيل دولت کردي" و "حداقل نظام فدرالي" که اختيارات ويژه براي "خودمختاري کردها" را تأمين کند، خواهد بود.



ـ "ايجاد ناامني" سياست محوري تل آويو در قبال عراق: اين مقام سابق موساد، همچنين سعي دارد تا اهميت استقلال منطقه كردستان عراق پس از خروج نيروهاي آمريكايي از اين كشور را براي افكار عمومي اسرائيل بخوبي تشريح كند. به عقيده كارشناسان، ادامه بحران و ناامني در عراق، يكي از اهداف راهبردي رژيم صهيونيستي در منطقه است كه پيشتر، اين هدف را از طريق دولت *آمريكا دنبال مي*كرد. اين در حالي است كه فعاليت*هاي فرهنگي و رسانه*اي صهيونيست ها در اين منطقه نيز بشدت افزايش يافته است و يهودي*سازي مردم اين منطقه كه از اقوام مختلفي هستند، از ديگر هدف*هاي حضور موساد در كردستان عراق است.



ـ منابع سرشار نفتي و معدني: از سوي ديگر، نزديكي كردستان عراق به ايران و وجود منابع سرشار از نفت و منابع معدني، آن را به نقطه ايده*آل فعاليت*هاي صهيونيست*ها تبديل كرده است.



ـ کاستن از موج اسلامگرايي در منطقه: يکي ديگر از راهبردهاي صهيونيست ها در چند دهه اخير، کاستن از موج اسلامگرايي در منطقه و تقويت رژيم ها و نظام هاي لائيک و سکولار بوده است. چون دولت هاي غيرمذهبي، تنش کمتري حداقل در سطح رسمي با اسرائيل دارند.



ـ تضعيف دولت مرکزي عراق: دولت عراق که يک کشور مسلمان و مهم منطقه است از زمان کودتا عليه نظام پادشاهي (1958 ميلادي) و روي کار آمدن جمهوري هاي سوسياليستي، همواره يکي از دشمنان اسرائيل بوده است که حتي در جنگهاي اعراب عليه صهيونيست ها از جمله در ژوئن 1967 نيز شرکت داشته است. لذا تضعيف دولت مرکزي عراق، همواره يکي از اهداف سياست خارجي و سرويس هاي امنيتي اسرائيل بوده است.

ايران مهم ترين هدف صهيونيست ها از استقرار در کردستان عراق​


سياست هاي پيچيده راهبردي صهيونيست ها در قبال کردستان عراق، منافعي که قبلاً به آن اشاره کرديم، براي اين رژيم به همراه داشت اما محوري ترين هدفي که صهيونيست ها از تعامل با کردستان عراق به دنبال آن هستند، زير نظر داشتن ايران و سوريه و ضربه زدن به اين دو محور مقاومت در منطقه از طريق کردستان عراق است. در همين راستاست که تل آويو يکي از فعال ترين مراکز موساد را در منطقه کردستان عراق داير کرده تا بتواند فعاليت هاي ايران و سوريه و طرح هاي مخرب خود در اين کشورها را براحتي از اين مراکز مديريت کند.



"سيمور هرش" روزنامه نگار برجسته غربي، در 12 ژوئن 2004 ميلادي، خبر داد که يکي از مهم ترين اهداف صهيونيست ها براي حضور در کردستان عراق، ايجاد پايگاه جاسوسي از مراکز هسته اي ايران است. تشکيل تيم 60 نفره از کماندوهاي کرد که توسط موساد براي انجام عمليات تروريستي در داخل وخارج عراق آموزش هاي ويژه اي ديده بودند نيز در همين راستا صورت گرفته بود.



رسانه هاي اروپايي وخبرگزاري هاي جهان، روز سوم اکتبر 2007 ميلادي، خبر از حضور بيش از هزار و 200 افسر موساد و سازمان هاي اطلاعاتي صهيونيستي در شمال عراق با هدف آموزش عناصر کُرد، داده بودند. افسراني که بطور حتم، صرفاً براي کمک به يک گروه اقليت درعراق براي احقاق حقوق خود به اين منطقه نيامدند واهدافي فراتر را در دستور کار دارند.

150369_922.jpg


همزمان با افزايش تنش ميان تهران و واشنگتن با اعلام آغاز غني*سازي 20 درصد توسط ايران و ترور يکي ديگر از کارشناسان هسته*اي، "جرج مالبرونو" سرمقاله نويس مشهور روزنامه فرانسوي "لو فيگارو" به گفته*هاي يک مقام امنيتي عراقي استناد کرده و مي*نويسد که آمريکا و رژيم صهيونيستي از همکاري مخالفان کرد ايراني مقيم کردستان عراق براي ضربه زدن به منافع جمهوري اسلامي سود مي*برند.



فيگارو مي نويسد: آمريکا و اسرائيل از طريق حضور در کردستان عراق، حجم عمليات خرابکارانه خود بر ضد تأسيسات هسته*اي و همچنين ترور دانشمندان اتمي ايران را افزايش داده*اند.

طول و عرض فعاليت هاي جاسوسي و اقتصادي موساد در عراق​


مركز مطالعاتي "دار بابِل" عراق، چند سال پيش در گزارش مفصلي به تشريح ابعاد نفوذ اختاپوس صهيونيست ها در عراق پرداخته و مشخصات کاملي از شخصيت هاي و شرکت هاي صهيونيستي فعال در عراق را ارائه کرد.



در اين گزارش آمده است: اسرائيل در عراق در زمينه هاي سياسي و تجاري و امنيتي نفوذ كرده است و شماري از شخصيت هاي سياسي و حتي مسؤولان عراقي مانند "مسعود بارزاني" رئيس سابق حزب دموكرات كردستان، "جلال طالباني" رئيس حزب اتحاد ميهني، كوسرت رسول رئيس سازمان اطلاعات سليمانيه، مثال الالوسي از نمايندگان عراق و تعداد ديگري از سران اين کشور از اين نفوذ حمايت مي کنند.



اين گزارش مي افزايد: "فواد بنيامين بن اليعازر"، وزير زير ساخت هاي رژيم صهيونيستي كه يهودي الاصل عراقي و متولد استان بصره است بر اداره شركت هاي انتقال هئيت هاي ديني يهودي و اسرائيلي به عراق نظارت مي كند.



موساد نيز در سايه اين فعاليت ها طبقه هفتم هتل الرشيد در بغداد را كه نزديك منطقه الخضراست، اجاره كرده و به محل جاسوسي از مذاكرات و تماس هاي خصوصي نمايندگان و مقامات عراقي و مقاومت عراق تبديل كرده و در همين هتل روزنامه يديعوت آحارونوت اسرائيل در سال 2005 ميلادي دفتر زده است، اين روزنامه يك دفتر ديگر نيز در شهر اربيل دارد.


در اين گزارش آمده است: علاوه بر اينها 185 شخصيت اسرائيلي يا يهودي آمريكايي نيز از مقر سفارت آمريكا در منطقه خضرا بر كار وزارتخانه ها و موسسات نظامي و امنيتي و غير نظامي عراقي نظارت مي كنند.


اين گزارش به فعاليت هاي گسترده اقتصادي صهيونيست ها در عراق نيز اشاره کرده است، به عنوان مثال شركت "بزان" كه "يشار بن موردخاي" چهره مشهور يهودي، رئيس آن است بر پالايشگاه هاي عراق نظارت مي كند و قراردادي نفتي توسط آن امضا شده است كه بر اساس آن نفت از ميدان هاي كركوك و منطقه كردستان خريداري و از طريق تركيه و اردن به اسرائيل منتقل مي شود.


موساد همچنين يك بانك كردي در شهر سليمانيه تأسيس كرده كه ماموريت سري اين بانك، خريد گسترده زمين هاي كشاورزي و نفتي و مسكوني در شهرهاي موصل و كركوك است تا ساكنان اصلي عرب و تركمان و آشوري آنها با كمك نيروهاي پيشمرگ كرد اخراج شوند
شبکه الجزيره چندي پيش در گزارشي فاش کرد که تيم هاي اطلاعاتي ـ امنيتي رژيم صهيونيستي از زمان اشغال عراق توسط نيروهاي آمريکايي در شمال عراق حضور مستمر داشته وفعاليت خود را با نيروهاي اشغالگر هماهنگ مي کنند. اين تيم ها مامور برپايي ايستگاه هاي اطلاعاتي وشنود بسيار پيشرفته در منطقه شمال عراق بودند تا از اين مناطق تمامي منطقه خليج فارس، خاورميانه و به خصوص ايران را زير نظر بگيرند.

z موقعيت​

شايد بتوان گزارش روزنامه يديعوت آحارونوت مربوط به اول دسامبر سال 2005 را مهمترين گزارش در رابطه با فعاليت هاي جديد رژيم صهيونيستي درعراق ومنطقه دانست. در اين گزارش آمده بود که شرکت هاي اسرائيلي در منطقه دور افتاده در شمال عراق مرکزي را تحت نام موقعيت Z شهرت يافته، ايجاد کرده اند و اين مرکز هم اکنون کاربردي آموزشي دارد. به نوشته آحارنوت، واحدهايي از نيروهاي نخبه صهيونيستي عملا از سال 2004 از طريق مرز ترکيه وارد شمال عراق شده اند.



اين افراد معمولاً زير پوشش عناويني چون مهندس راه سازي يا کارشناس کشاورزي وارد کردستان عراق مي شوند و به کار آموزش کردها در اين منطقه مي پرداختند تا اينکه کردها دريافتند که نيروهاي اطلاعاتي ايران از حضور وفعاليت صهيونيستها در موقعيت Z مطلع شده اند. ازاين رو از بيم دستگيري يا ربوده شدن صهيونيست ها اين مرکز تعطيل يا به منطقه ديگري منتقل کردند.



پايگاه فلسطيني "دنيا الوطن" هم در گزارشي تأکيد کرد در اين پايگاه کماندوهاي اسرائيل اقدام به آموزش تک تيرانداز وانجام عمليات ترور مي کردند.

مصاديق نفوذ رژيم صهيونيستي در کردستان عراق​

الف ـ فعاليتهاي تجاري و اقتصادي اسرائيل در شمال عراق را مي توان در موارد زير خلاصه کرد:


۱ ـ اسامي شرکت ها و سازمان هاي خدماتي:

* سازمان امورخيريه – اربيل

* شرکت تجاري مريوان – دهوک

* شرکت توسعه کردستان عراق با عنوان kodo در سليمانيه

* شرکت ترک (بازسازي مراقد پيامبران) استان کرکوک

* شرکت خدمات امنيتي (بيروت) کرکوک

* سازمان امور خيريه ـ دهوک ـ زاخو

* شرکت لوازم پزشکي

اين شرکت فعاليت خود را در سه استان اربيل ،سليمانيه ودهوک انجام مي دهدوتقريبا تمام خدمات بيمارستاني اين سه استان تحت پوشش اين شرکت قرار دارد .

* شرکت علاج و دواء

فعاليت اين شرکت در استانهاي اربيل و سليمانيه است و امور مربوط به اعزام بيماران را به خارج از کردستان عراق برعهده دارد.

* شرکت کودو

فعاليت اين شرکت در زمينه هاي فني و الکترونيک است و در شهر هاي اربيل و سليمانيه فعاليت دارد . رئيس اين شرکت فردي به نام آنتون ليبکيس شاحاک اهل تل آويو است.

*کمپاني Introp

عمده فعاليت اين شرکت در زمينه سلاح و مهمات است و بيشترين قرارداد هاي نظامي و تسليحاتي را با اقليم کردستان منعقد کرده است. رئيس اين شرکت فردي بنام "دني ياتوم" است که پيش از اين، رئيس بخش اطلاعات خارجي رژيم اسرائيل بوده است .

* شرکت باواچي

فعاليت اين شرکت در زمينه اکتشاف و استخراج نفت در شهر بيجي از حوالي کرکوک است .

* شرکت سنگهاي تزئيني

فعاليت اين شرکت پيرامون واردات و صادرات سنگ هاي تزئيني است و تحت حمايت منصور بارزاني فرزند مسعود بارزاني است و دفتر اصلي اين شرکت در شهر اربيل است .

* شرکت ۷۷

فعاليت اين شرکت در زمينه سنگهاي بتني به ارتفاع حداکثرچهار متراست که در حصار کشي اماکن و مقرات مورد استفاده قرار مي گيرد و دفاتر اصلي آن در شهرهاي اربيل و سليمانيه است.

* شرکت عنسولين يونيه

فعاليت اين شرکت در امور راه وساختمان وشعبه اصلي آن درشهر اربيل است .

* شرکت دان

فعاليت اين شرکت در زمينه هاي اتوبوس هاي مستعمل و اسقاطي است و دفتر اصلي اين شرکت در شهر اربيل قرار دارد.

* شرکت سونول

فعاليت اين شرکت در زمينه هاي سوخت و فرآورده هاي نفتي است و دفاتر و شعب اصلي آن در شهر هاي اربيل ٰ سليمانيه قرار دارد.

* شرکت دلتا

فعاليت اين شرکت در زمينه صادرات و واردات انواع پارچه مي باشد و دفتر اصلي اين شرکت در اربيل است.




۲ ـ اسامي بانک ها:

* بانک الثقه ( بانک قرضي)

فعاليت اين بانک در زمينه پرداخت وام به يهوديان کُرد، براي خريد زمين است. رئيس اين بانک فردي است به نام احمد و اين بانک داراي ۱۳ کارمند است که ۹ نفر آن مرد و ۴ نفر آن زن هستند. محل بانک در سليمانيه است.

*بانک آينده روشن در سليمانيه

*بانک ريليس سليمانيه

*بانک آشتي



ب ـ فعاليتهاي نظامي ـ امنيتي :

اهداف و فعاليتهاي اطلاعاتي و نظامي رژيم صهيونيستي در کردستان عراق را مي توان به شرح زير بر شمرد.

ـ برگزاري دوره هاي آموزش اطلاعاتي ـ امنيتي

ـ افزايش توان نظامي پيشمرگه هاي کرد

ـ اقدامات اطلاعاتي ـ امنيتي

ـ برگزاري دوره هاي آموزش نظامي

ـ اعزام تيم هاي مستشاري در امور امنيتي ـ نظامي


ـ مقرها و پايگاه هاي نيروي اسرائيلي در کردستان عراق:

ـ اربيل – هتل خانزاد

ـ اربيل – هتل شرايتون ـ اقامتگاه عناصر اسرائيلي

ـ موصل – انتهاي پل قديم

ـ خانه امن سليمانيه – سليمانيه – محله ابراهيم پاشا

ـ مقر صالحي – اربيل – مصيف دارالضيافه پارتي



۲ ـ پايگاههاي نظامي و فرودگاه ها :

ـ پايگاه هوايي الحريه ـ کرکوک – برخي از ترددهاي يهوديان اسرائيلي از طريق اين پايگاه انجام مي گيرد.

ـ فرودگاه اربيل: بيشتر تردد عناصر رژيم صهيونيستي از طريق فرودگاه اربيل انجام مي گيرد.

ـ احداث پايگاهي در چمچمال سليمانيه بين روستاي حمزه کاني و کاني کوچک؛ اين مقر، يک قلعه قديمي و باستاني بوده و قرار است بزودي تبديل به زندان شود.

ج ـ فعاليتهاي فرهنگي و اجتماعي​


اسرائيل بصورت مشترک با آمريکا به منظور جذب مردم به مسيحيت از طريق فعاليت هاي فرهنگي تبليغي تلاش مي کنند و در همين راستا خبري مبني بر اينکه ۸۰۰ نفر مبلغ مسيحي وارد شمال عراق شده و کليساي شهر حلب در سوريه مرکز مهم براي انتقال مبلغان مسيحي به شمال عراق است. همچنين در خبري نيروهاي امنيتي ترکيه در منطقه مرزي اين کشور با کردستان عراق نيز بالغ بر 10 هزار و 986 نسخه کتاب زبور را که با هدف ارسال به شمال عراق در نظر گرفته شده را توقيف کرده اند.



اماکن فرهنگي تبليغي:

۱ ـ جمعيت کتاب مقدس ـ اربيل

۲ ـ چاپخانه ثقافه – اربيل

۳ ـ سازمان الحياط ـ اربيل

۴ ـ سازمان تبليغي وتبشيري – دفاتر اين سازمان در مرکز استان دهوک، اربيل و سليمانيه بتازگي تأسيس شد.


د ـ فعاليت سياسي

مهم ترين اقدامات و فعاليت سياسي رژيم صهيونيستي در اقليم کردستان عراق، برقراري ارتباط با رهبران و عناصر بانفوذ اکراد عراقي و برقراري روابط ديپلماتيک با اين اقليم و در نهايت جذب و بکارگيري افراد همسو با اهداف صهيونيستي در بدنه سياسي عراق خلاصه مي شود.

حضور صهيونيست ها در عراق و مقدمه سازي براي پروژه "از نيل تا فرات"​


يکي از مهم ترين انگيزه هاي رژيم صهيونيستي براي گسترش نفوذ خود در کردستان عراق را بايد در آموزه هاي صهيونيسم در زمينه تسلط بر مناطق سرزميني از نيل تا فرات دانست، بر اساس اين پروژه صهيونيسم در فرايند دست اندازي خود به خاک کشورهاي منطقه بايد سلطه خود را از رود نيل تا رود فرات گسترش دهد، بخش هاي قابل اسکان از مصر، تمامي فلسطين اشغالي، لبنان، اردن، عربستان سعودي و بخش اعظمي از عراق و جزاير کوچک کويت و عمان و بحرين شامل اين منطقه وسيع است که صهيونيست ها چشم طمع به آن دوخته اند و از طريق آن مي خواهند از سه طرف بر آب هاي آزاد دسترسي داشته باشند.

150370_789.jpg

آرم بنياد کيفا (دوستي کردستان ـ اسرائيل) که دفتر آن در اربيل است​

تل آويو در همين راستا بهانه هاي واهي مذهبي نيز درست کرده و با ايجاد تاريخ جعلي مدعي هستند که بايد مناطقي كه جزء آثار باستاني اسرائيل است، به*ويژه اماكن مقدس را در دست گيرند.



"وين مادسون" خبرنگار مشهور آمريكايي در گزارشي مستند حاوي اسناد محرمانه كه در وبگاه شخصي اش منتشر كرده، با اعلام اينكه تل آويو قصد دارد براي تحقق رؤياي اسرائيل بزرگ بر کردستان عراق مسلط شود، نوشت: سازمان جاسوسي اسرائيل (موساد) مسيحيان كلداني را با همدستي گروه هاي مزدور و با هماهنگي با شبه نظاميان كرد مي كشد و قتل آنها را به القاعده نسبت مي دهد تا زمينه آواره سازي اجباري مسيحيان كلداني و تخليه اين مناطق به منظور اجراي طرح اسرائيل براي تسلط بر آنها فراهم شود.

سوءاستفاده موساد از کردستان عراق براي مقابله با اوضاع کنوني منطقه​


بذري که صهيونيست ها از چند سال پيش در کردستان عراق کاشتند اکنون به بار نشسته و بخشي از اهداف کوتاه مدت رژيم اسرائيل در منطقه را تأمين مي کند و نگاهي به تحولات کنوني منطقه مي تواند شاهد اين مدعا باشد. با اينکه دولت عراق اعلام کرده که در موضوع سوريه، نقش بي طرف را دارد و همواره به سينه طرح هاي غربي عليه سوريه دست رد زده، اما کردستان عراق بر اساس همين نفوذ، طي يک سال گذشته، همواره محل توطئه چيني عليه دولت مرکزي دمشق بوده است.



در اين راستا خبرگزاري عراقي "النخيل" بتازگي به نقل از منابع آگاه اردني نوشت که دستگاه اطلاعاتي اردن که اوضاع جاري در اين کشور را رصد مي*کند، ماه گذشته، انتقال بيش از 50 تُن جنگ افزارهاي اسرائيلي به فرودگاه "اربيل" در کردستان عراق را ثبت کرده *است. اين اقدام در راستاي حمايت از شبه نظاميان معارض دولت سوريه صورت گرفته است.



بر اساس اين گزارش، ارزش مالي اين محموله بيش از 650 ميليون دلار بوده است که دولت قطر از شرکت صنايع نظامي اسرائيلي "رافائل" خريداري کرده است. اين سلاح*ها شامل خمپاره*انداز، مين*هاي ضدزره، تفنگ*هاي تک تيراندازي، جليقه*هاي ضدگلوله، تجهيزات ارتباطاتي، حجم زيادي از فشنگ و سلاح*هاي مختلف هستند.



توطئه ناامن کردن عراق، از ديگر محورهايي است که دستگاه جاسوسي صهيونيست ها در کردستان عراق، به دنبال آن است. در راستاي فشارهاي همين لابي قوي است که کردستان عراق طارق الهاشمي را که به دست داشتن در بيش از 150 عميات تروريستي متهم است، پناه داد و وي را به دولت مرکزي تحويل نداد تا سرانجام او را با يک پرواز، به دوحه، پايتخت عربي رژيم صهيونيستي در منطقه خليج فارس فراري دهد؛ اين در حالي است که پيش از اين، برخي منابع از ديدار طارق الهاشمي با افسران سازمان جاسوسي موساد در کردستان عراق نيز خبر دادند.

150393_640.jpg


ديدار مسعود بارزاني با طارق الهاشمي، مجرم فراري​

پايگاه خبري روزنامه "البينة الجديدة" در همين راستا نوشت که طارق الهاشمي در محلي در كردستان عراق با هيئت تركيه به رياست معاون بخش اطلاعاتي تركيه در امور عراق به همراه ۵ فرد ديگر كه در ميان آنها دو عنصر از موساد حضور داشتند، به مدت ۴۵ دقيقه ديدار و گفت وگو كردند.



تسهيل در روند اقدامات تروريستي درعراق براي ايجاد فتنه مذهبي و جنگ داخلي در عراق از ديگر اهرم هايي است که بويژه پس از خروج نظاميان آمريکايي به صورت گسترده در دستور کار اين جريان حامي صهيونيست ها قرار گرفته است.

ناتوانی سازمان جاسوسي آمريکا از تحليل بيانات فقهي رهبر انقلاب​

156006_114.jpg

نيويورک تايمز نوشت که بيانات مقام معظم رهبري و تحليل هاي ايشان در هر سخنراني، به دقت مورد بررسي کارشناسان و تحليلگران سازمان مرکزي جاسوسي آمريکا (سي.آي.اي) قرار مي گيرد.

نيويورک تايمز در مطلبي به قلم "جيمز ريزن" نوشت که غرب در تحليل فعاليت ها و طرح هاي ايران در زمينه برنامه هاي هسته اي اين کشور از ابزارهاي متفاوت علني و محرمانه استفاده مي کند که يکي از مهم ترين اين ابزارها، تحليل عميق و دقيق بيانات مقام معظم رهبري در اين زمينه است.

اين مقاله تأکيد دارد که بسياري از موضع گيري هاي ايران در زمينه فعاليت هاي هسته اي، از سوي شخص ايشان تعيين مي گردد و معتقد است که يکي از دلايل اين موضوع، اين بود که "سعيد جليلي" دبير شوراي عالي امنيت ملي در حالي براي مذاکره با گروه 5+1 عازم ترکيه شد که به عنوان نماينده شخص مقام معظم رهبري در اين مذاکرات شرکت مي کرد.

ستون نويس نيويورک تايمز مي افزايد که "مشکلي در ارزيابي بيانات رهبري ايران وجود دارد و آن اين است که او همواره از زبان دين استفاده مي کند و تحليل اين مطالب براي آمريکايي ها مشکل است."

در يکي از اين موارد، آيت الله خامنه اي با تأکيد بر اينکه ايران به دنبال دستيابي به بمب اتم نيست، خاطرنشان کردند: «اين حرف تكرارىِ از دهن افتاده مهملى كه راجع به ساخت سلاح اتمى به جمهورى اسلامى نسبت مي دهند، نشان*دهنده نهايت ناتوانى اينها حتى در زمينه تبليغات است... ما اعتقاد به بمب اتم نداريم، به سلاح اتمى نداريم؛ دنبالش هم نخواهيم رفت. برطبق مبانى اعتقادى ما، مبانى دينى ما، به كار بردن اين گونه وسائل كشتار جمعى اصلاً ممنوع است، حرام است؛ اين، ضايع كردن حرث و نسل است كه قرآن آن را ممنوع كرده؛ ما دنبال اين نمي رويم.»

نيويورک تايمز تصريح مي کند که دولت آمريکا تمام بيانات مقام معظم رهبري را با دقت بررسي مي کند تا کوچکترين تغييرات موجود در اين اظهارات و نقاط تأکيد آنها را شناسايي کند.

بر اساس اين مطلب، يکي از مسؤولان ارشد جاسوسي آمريکا در اين زمينه مي گويد که تحليلگران، بيشترين توجه را در بررسي هاي خود به اين بيانات معطوف مي کنند تا بتوانند ارزيابي هايي را در مورد رفتارهاي ايران داشته باشند.

"دنيس راس" که پارسال از سمت خود استعفا داد، در اين زمينه اذعان مي کند که بيانات رهبر ايران نشان مي دهد که او همواره موضوع برنامه هسته اي ايران را به عنوان يکي از نشانه هاي پيشرفت فناوري ايران دنبال مي کند و اعتقاد دارد که اين راهي است که مي تواند ايران را به استقلال برساند وغرب به همين علت با توسعه فناوري هسته اي در ايران مخالف است.
 
Back
Top Bottom