What's new

Ashura day rained blood from sky in England + Evidence

Status
Not open for further replies.
No, our problem lies in taking religion too superficially not even at face value so there is no question of even taking it too literally because even if we tried to grasp it literally we wouldn't have reached as low in terms of morality or otherwise as we clearly have. Religion for us is just a matter of personal pride giving ample opportunities for point scoring so the racial and religious slurs we throw at others have nothing to do with any concept of religion rather our own inacceptance of our lack of tolerance and inadequacies.
Actually , somehow we do both . Just that we have more of the people taking it too literal and hence distorting the message altogether . There are segments of the society which take it superficially and then there are people who will insist to decode/interpret the most littlest of things . I missed the hypocritic people " the religious than thou " part and focused on the ones , who take it to extreme levels
 
Well it's not only in England it's in our region in the Sham Iraq and the Arab peninsula it's been mentioned in the text books as the article said.
In Islamic books has quoted in one week everywhere was bloody rain when rained and also everywhere was elipce in one week.It is a historical evidence that shows even in somewhere like england rain was bloody too.
So what you iranians believe now?

Angels shed tears of blood that day? Satans were very happy that some of them burst?

Or

The clouds of that day did suicide?

Your pick!
 
These are docs that what happened after ahoura but I cannot tranlate then into english



مقالات››
نقد دیدگاه ابن کثیر پیرامون وقایع بعد از شهادت حسین ‌بن‌ علی علیه‌السلام
منـــــو
◄دسته بندی بر اساس موضوع
◄دسته بندی بر اساس نام نویسنده
آخرین

منتظر بودم
تحریریه سایت تخصصی امام حسین ع
چگونگی دفن شهدای کربلا

بر اساس مدارک اهل تسنن، نخستین کسی که برای امام حسین علیه السلام گریه کرد، چه کسی بود؟

آیا امام حسین در روز عاشورا آبی که برایشان آوردند رد نمودند؟

مزار حضرت زینب سلام الله علیها در کجا قرار دارد؟

چرا باید عزاداری کنیم درحالیکه امام حسین علیه السلام با شهادتشان به قرب الهی رسیدند؟

دل نوشته ای برای کربلا

پیوستن حربن یزید ریاحی
تحریریه سایت تخصصی امام حسین علیه السلام
آیا اسرای کربلا بعد از 40 روز به کربلا بازگشتند؟

امان نامه
سید مهدی شجاعی
نقد دیدگاه ابن کثیر پیرامون وقایع بعد از شهادت حسین ‌بن‌ علی علیه‌السلام
۱۳۹۲/۰۸/۲۶
بازدید ۱۲۹۵
حرکت حسین بن علی علیه‌السلام و واقعه ی عاشورا از جمله رویداد‌های تاریخی‌ست که از هنگامه‌ی ایجاد آن تا به امروز مورد توجه تمام طبقات مسلمین و سرلوحه‌ی انقلابات مهم در طول اعصار و قرون مختلف بوده است


مقدمه

حرکت حسین بن علی علیه‌السلام و واقعه ی عاشورا از جمله رویداد‌های تاریخی‌ست که از هنگامه‌ی ایجاد آن تا به امروز مورد توجه تمام طبقات مسلمین و سرلوحه‌ی انقلابات مهم در طول اعصار و قرون مختلف بوده است؛ شهادت حسین بن علی علیه‌السلام برای امامیه از جهت اینکه بنی امیه امامشان را در این واقعه به شهادت رسانده و اهل بیتش را به اسارت برده و به حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله اهانت کرده اند، بسیار جانسوز و جانکاه است. این اتفاق نه تنها برای شیعیان (اعم از شیعه ای اعتقادی و یا محبی) حائز اهمیت می‌باشد، بلکه اهل تسنن نیز در طول این سالها این واقعه را نقل نموده و پیرامون آن صفحاتی را به رشته ی تحریر درآورده اند. بر خوانندگان پوشیده نیست که عمده کتابهای نوشته شده در حیطه تاریخ از سوی اهل تسنن بوده و کتاب‌های آنان در بعضی از موارد به عنوان مرجع و منبع دسته اول محسوب می‌گردد، به گونه ای که محققان برای هرچه غنی تر شدن نوشته‌های خود ناچار باید به این منابع رجوع نمایند.

نویسندگانی که بدون هیچ شکی اهداف و اغراض خویش را در نحوه ی تدوین و نگاشتن اثر خود اعمال کرده‌اند و عوامل خارجی و درونی در پرداختن به نظرات آنان بدون تأثیر نبوده است. یکی از این نویسندگان ابوالفداء عماد الدین اسماعیل بن کثیر قدسی(701-774ه) مورخ، مفسر و محدث مشهور شافعی است. او در حوزه‌های درسی دمشق رشد یافت و از تقی الدین ابوالعباس احمد بن تیمیه بیشترین تأثیر را پذیرفت. به گونه ای که همین تأثیر پذیری از آراء و افکار ابن تیمیه گرفتاری‌هایی نیز برای او داشته است.(1)

وی در74 سالگی در دمشق درگذشت و در آرامگاه صوفیان کنار قبر ابن تیمیه به خاک سپرده شد. بعضی از محققان درباب آراء و افکار او آورده اند: ضدیت او با شیعیان در هر مناسبتی خود نمایی می‌کند. اگر چه وی از امامان شیعه با احترام یاد کرده، اما پس از ذکر روایت منسوب به پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد امامان دوازده گانه و نسب قریشی آنان یاد آور شده که این دوازده امام آنانی نیستند که شیعیان برامامتشان گردن نهاده‌اند. همچنین در مورد علمای شیعه با آنکه از شأن و اثر ایشان یاد کرده ولی تشیع آنان را موجب کاهش اعتبارشان دانسته و در برابر این خصومت نسبت به شیعه، در رفع اتهام از بنی امیه و تأیید ایشان کوشیده است و گرایش ابن کثیر به سلفیه، از شیفتگی او به عمل ابن تمیمه پیداست؛(2) ابن کثیر صاحب کتاب معروف و مشهور ((البدایه و النهایه)) در تاریخ است که در این کتاب وقایع تاریخی را طبق سالها ذکر کرده و از جمله تواریخ سالنامه‌ای محسوب می‌گردد؛ وی در ذکر رویداد های سال61 هجری و بیان مقتل حسین بن علی علیه السلام در فصلی که به نام "روز کشته شدن حسین رضی الله عنه " تیتر خورده است، سخنانی را به شیعیان و روافض نسبت داده است و روایت را که در آنها از دگرگونی آسمان و زمین و سرخ شدن آسمان، جاری شدن خون وتاریکی زمین بعد از شهادت حسین بن علی علیه السلام خبر می‌دهد را همگی از اباطیل و ساخته و پرداخته‌ی ذهن شیعیان دانسته و آورده است که اکثر این گونه روایات را ابو مخنف لوط بن یحیی ازدی نقل نموده که شیعه است و در حدیث ضعیف است؛ همانگونه که مسلک علمای سلفی مذهب است که به صرف شیعه بودن حدیث را ضعیف و راوی را متهم به درغگویی می‌کنند و سخنان دیگری پیرامون زیاده‌روی رافضیان در دولت آل‌بویه در خصوص عزاداری برای حسین بن علی علیه السلام بیان می‌نماید که در بغداد طبلها به صدا در می‌آید و خاکستر و کاه در راهها و بازارها پخش می‌کنند و مردم اظهار حزن و بکاء می‌کنند(3)!! او این ها را برای شیعیان عیب می‌داند. ما در این نوشتار درصدد بررسی و کنکاش در سخنان ابن کثیر در میان کتابهای اهل تسنن و نقد ادعاهای او در این مسئله خواهیم بود ان شاء الله:



الف:وقوع چنین اتفاقاتی در شهادت حضرت یحیی علیه السلام:



حضرت یحیی علیه السلام از جمله انبیاء الهی است که نبوتش هم عصر دوران حضرت عیسی علیه السلام واقع گردید، و او را به دلیل ممانعت و نهی از منکر نمودن پادشاه وقت، از ازدواج نمودن با محارم خودش به شهادت رساندند و سر از بدن شریفش جدا نمودند؛ بعد از جدا شدن سر مبارک این حضرت وقایعی در عالم رخ داد که منابع اهل تسنن به آنها تصریح کرده اند:

الف:طبری(301ه): چون صبح شد خون یحیی جوشش داشت و پادشاه دستور داد تا خاک بر آن بریزند، اما خون از خاک بیرون آمد و باز خاک ریختند و همچنان خون بیرون می آمد و همچنان خاک ریختند تا بلندای دیوار شهر رسید و خون از جوشش باز ماند. (4) و در نقل دیگر آورده است خون یحیی صد سال می‌جوشید.(5)

ب:ثعلبی(427ه): از ابن عباس نقل می‌کند که وقتی یحیی علیه السلام را سر بریدند، از خون او قطره شروع به جوشش نمود و از جوشش باز نیستاد تا اینکه خداوند بخت النصر را بر آنان مسلط نمود، پیرزنی او را به خون یحیی راهنمایی کرد و خداوند به او الهام نمود که به خاطر آن خون هفتاد هزار نفر را بکشد و او این کار را انجام داد و خون از جوشش ایستاد! (6)

ج:ابن عساکر(571ه): از ابن سمعان نقل می‌کند که سر یحیی را در مکانی دفن نمودند اما خون از آن مکان جوشش می‌نمود.(7)

د:ابن کثیر(774ه): از سعید بن مسیب نقل می‌کند که بخت النصر به دمشق رفت و دید که خون یحیی بن زکریا جوشش می‌کند. از امرا سوال کرد و به او خبر دادند. پس هفتاد هزار نفر را کشت تا خون از جوشش باز ایستاد! و جالب این است که ابن کثیر بعد از نقل این واقعه اسناد این نقل را به سعید بن مسیب صحیح می‌داند(8).

ه:دیار بکری(966ه): همانا خورشید چهل روز بر یحیی علیه السلام گریه نمود و گریه ی آن این بود که هنگام طلوع و غروب قرمز رنگ بود.(9)



بعد از نقل وقایع یاد شده سؤالی که باید از عالمان سلفی مسلک پرسید، این است که چرا در هنگام نقل رویدادهای بعد از شهادت حضرت یحیی علیه السلام، آنها را نقل می‌کنند و یا همچون خود ابن کثیر اسناد و روایات را صحیح و درست می‌دانند! این رخدادها دقیقاً همانند همان رخداد‌هایی است که در شهادت حسین بن علی علیه السلام رخ داده است؛ با این تفاوت که در آنجا این گونه وقایع را می‌پذیرند و در این باب خبر آن را از جمله احادیث ساختگی و اباطیل روافض می‌دانند، و حال آنکه می‌توانید به بعضی از این نقل ها اشکال وارد کنید: همچون {نقل ابن عباس که می‌گوید: خداوند به بخت النصر الهام نمود!!} و یا{ کشتن هفتاد هزارنفر!!} اما پیرامون این واقعه هیچ سخنی به میان نمی‌آوردند و آنرا با همه ی تفاصیل قبول دارند. هرچند ما اصل واقعه را پذیرفته و تأیید می‌کنیم و لکن تفاصیل ذکر شده در واقعه ی شهادت حضرت یحیی علیه السلام بعضاً با حکم عقل مسلم منافات دارد.



ب: وقایع بعد از شهادت حسین بن علی علیه السلام در منابع اهل تسنن:



ابن کثیر در انتقادی که به این گونه وقایع کرده است آنها را وقایعی نقل شده از سوی شیعیان و روافض دانسته و به همین سبب به این نقل ها طعن وارد نموده است ما در این قسمت، وقایع بعد از شهادت حسین بن علی علیه السلام را از میان متون تاریخی و روایی اهل تسنن نقل خواهیم کرد، تا روشن گردد که بزرگان و علمای عامه نیز این وقایع را پذیرفته و آنها را تأیید کرده اند:



1: بلاذری(279ه): از ابوحصین نقل می‌کند؛ هنگامی که حسین کشته شد دیوار ها از هنگام نماز صبح تا طلوع خورشید آغشته به خون بود و این دو یا سه ماه ادامه داشت.

از سالم نقل می‌کند: هنگامی که حسین کشته شد، باران خون بر ما می‌بارید، از ابوقیل نقل می‌کند: روزی که حسین کشته شد همانا آسمان تاریک گردید، به گونه ای که ستارگان دیده می‌شدند؛(10) محمد بن سیرین گفته است: این سرخی در افق دیده نشد تا اینکه حسین به قتل رسید؛(11) و از ابن شباب نقل می‌کند که هیچ سنگی را در روز قتل حسین در شام بلند نکردنند مگر اینکه در زیر آن خون بود.(12)



2: ابن عبدالبر(463ه): در شعری چنین آورده؛ آیا نمی‌بینی زمین برای فقدان حسین بیمار گونه طلوع نموده و سرزمینها می‌لرزد و آسمان برای او گریان است و ستاره ها بر او نوحه می‌کنند و بر او درود می‌فرستند.(13)


3: طبرانی(360ه): از حماد بن زید از معمر نقل می‌کند که اولین باری که زهری را شناختم، هنگامی بود که در مجلس ولید سخن گفت؛ ولید سوال کرد: کدام یک از شما می‌دانید که سنگهای بیت المقدس در روز کشته شدن حسین چگونه بوده اند؟ زهری گفت: به من رسیده است که هیچ سنگی را در آن روز بلند نمی‌کردند مگر اینکه در زیر آن خون بوده است.(14)



4:هیثمی(807ه) ذیل این روایت آورده، رجال سند آن صحیح است(15).

از ابوقبیل نقل شده که هنگامی که حسین بن علی علیه السلام به قتل رسید، چنان خورشید گرفت که ستارگان در وسط روز قابل دیدن بودند.(16)

از ابوقبیل نقل شده که بعد از اینکه حسین را کشتند و سر از بدنش جدا نمودند، در اولین فرصتی که برای آنان پیش آمد به شرابخوارگی پرداختند و به سر مبارکش بی ادبی کردند؛ پس آهنی از دیوار خارج گردید و با خون نگاشت: آیا امتی که حسین را کشتند، شفاعت جدش را در روزحساب امید دارند؟!

پس همگی فرار کردند و سر را ترک نمودند.(17) این واقعه به گونه ای دیگر نیز نقل گردیده است.(18)



4: ابن جوزی(654ه): ابن سیرین گفته است: هنگامی که حسین کشته شد. دنیا تا سه روز تاریک شد وسپس این سرخی پدیدار شد.(19) {باید دقت شود که احتمال دارد مراد از تاریکی در این روایت، مطلق تاریکی نباشد به گونه ای که همه ی دنیا را تاریکی و ظلمت فرا گرفته باشد، تا به دنبال نقل این واقعه در دیگر کتب تاریخی باشیم (با وجود اینکه در این زمینه نیز تحقیقاتی صورت پذیرفته). به هر حال مراد از تاریکی عالم شاید به معنای غبار گونه بودن دنیا بوده باشد و یا اینکه این گونه رویداد‌ها درمیان سرزمین های اسلامی به وقوع پیوسته اند.}،و یا از سری نقل می‌کند: هنگامی که حسین کشته شد آسمان برای او گریست که گریه آسمان قرمزی آن است.



5:ابن عساکر(571ه): از ابن سیرین نقل کرده است(20): آسمان بعد ازیحیی بن زکریا برای هیچ کس گریه نکرد، مگر بر حسین بن علی علیه السلام.

از مدائنی از علی بن مدرک از جدش اسود بن قیس نقل می‌کند که آسمان بعد ازکشته شدن حسین به مدت شش ماه همانند خون قرمز گردید.(21) علی بن مدرک گوید: از این حدیث با شریک صحبت کردم و از اسود سوال نمودم، او گفت: درسخن راستگو، بسیار امانتدار و مهمان را اکرام می‌نمود.(22)



6:ذهبی(748ه): از ابن عیینه نقل می‌کند که مادربزرگم می‌گفت: هنگامی که حسین کشته شد، گیاهان را دیدم که خاکستر شده بودند و گوشت همانند این است که درآن آتش قرار داشت.(23)

از یزید بن ابن زیاد نقل می‌کند که هنگامی که حسین کشته شد من چهارده سال بود، گیاهان در لشکرشان خاکستر شد، وآسمان قرمز گردید، وشتری را در لشکرگاهشان نحر کردند، به گونه ای بود که در گوشت آن آتش باشد.(24)



7:عسقلانی(852ه): به استنادش از خلف بن خلیفه از پدرش نقل می‌کند: هنگامی که حسین کشته شد، آسمان سیاه شد و ستارگان در روز پدیدار گردیدند.(25) ابن عساکر این روایت را نقل کرده واضافه نموده است که خاک سرخ از آسمان می‌بارید.(26)



8-سیوطی(911ه): در تاریخ الخلفا می‌آورد: هنگامی که حسین کشته شد، دنیا هفت روز باز ایستاد و خورشید بر دیوارها همچون آمیخته با خون بود و ستارگان بر هم می‌خوردند و خورشید در آن روز کسوف کرد. شش ماه سرخ گردید و آن سرخی ادامه پیدا کرد و حال آنکه قبل از آن نبوده.(27)

مشاهده می‌کنید که این عالمان و دانشمندان اهل تسنن چگونه این وقایع را با اسنادشان نقل نموده و حتی در بعضی از موارد تصریح به صحت رجال سند آن کرده‌اند و آن را پذیرفته‌اند و بعد از نقل این رویداد ها هیچگونه اعتراض و ایرادی نسبت به آنچه که نوشته‌اند بیان نکرده‌اند.



ج:ناقلان این وقایع:

ابن کثیر در ضمن مطالب خود بر این نکته اشاره نمود که اغلب این رویدادها را ابو مخنف شیعی نقل نموده که در نقل حدیث ضعیف می‌باشد؛ با تفحص اندکی که نگارنده‌ی این سطور در میان منابع اهل تسنن نموده (نه منابع شیعی) متوجه گردیدم که راویان این وقایع در میان کتابهای اهل تسنن بسیار زیاد و مختص به ابو مخنف شیعی مذهب نبوده است؛ که ما در قسمت قبلی بعضی از روایات آنان را آورده‌ایم هرچند که سعی نموده‌ایم از روایاتی که دارای مضمون واحدی هستند، تنها از یک راوی نقل را بیاوریم و گرنه نقل روایات، بسیار زیاد می‌شده که از بضاعت این نوشتار خارج است؛ حال در این قسمت اسامی راویان این وقایع را فهرست وار بیان خواهیم کرد: ابوقبیل، علی بن مسهر، نضرة الادیه، زید بن عمرو کندی، زهری، ابن سیرین، خلف بن خلیفه، زید بن ابن زناد، عقبه بن ابی حفصه، سفیان، جمیل بن مرة، اسود بن حسین، قرة بن خالد، سری، هلال بن ذکوان، ابن شهاب، عقبة بن ابن حفصه سلولی، ابو حمید صلحان، حصین، ابو رجاء



خلاصه و نتیجه گیری:



ما در این مقاله به بررسی سخنان ابن کثیر در کتاب البدایه و النهایه مبنی بر دروغ بودن وقایع بعد از شهادت حسین بن علی علیه السلام پرداختیم، گفتیم که اولاً: در تواریخ انبیا و گذشتگان همچون حضرت یحیی علیه السلام چنین اتفاقاتی افتاده است و جناب ابن کثیر آنها را نقل نموده اما هیچ گونه اعتراضی به آنها نکرده است. ثانیاً: این وقایع را علما و اندیشمندان و بزرگان اهل تسنن همچون بلاذری، ذهبی، عسقلانی، ابن جوزی و ابن عساکره نقل کرده و در ضمن بیان آنها طعن و یا ایرادی بر این گونه نقل ها نیاورده‌اند؛ بلکه بعضی همچون سیوطی با قاطعیت آن را بیان کرده‌اند.

ثالثاً: ناقل این گونه رخداد ها تنها شیعیان و ابو مخنف نبوده بلکه راویان متعددی از میان روات اهل تسنن این گونه روایات را ضبط کرده‌اند.

والله المستعان


نویسنده: حسین حمزه

منبع: سایت تخصصی تاریخ اسلام

ویرایش و تصحیح: تحریریه سایت تخصصی امام حسین علیه السلام - سید محمد بنایی


پی‌نوشت:

____________________________

(1)- دائره المعارف اسلام ج4 ص511

(2)- همان مدرک ص512

(3)- البدایه و النهایه ج5 ص502

(4)- تاریخ طبری ج2 ص504/عرائس المجالس ص312

(5)- همان مدرک ص508

(6)- عرائس المجالس ص312

(7)- تاریخ دمشق ج64 ص215

(8)- قصص النبیاء ص431/تاریخ دمشق ج64 ص216

(9)- تاریخ الخمیس ج1 ص323

(10)- انساب الشراف ج3 ص413-424/سیر اعلام النبلاء ج4 ص625/مجمع الزوائد ج9 ح15164

(11)- انساب الشراف ج3 ص413/مقتل خوارزمی ج2 باب12ح19/تاریخ دمشق ج14 ص228/سیر اعلام النبلاء ج4 ص426

(12)- انساب الشراف ج3 ص425/صواعق المحرقه ص194

(13)- استیعاب ج1 ش574 ص235- مجمع الکبیر ش2856/تهذیب التهذیب ج2 ش1391 ص323/مجمع الزوائد ج9 ش15159/سیر اعلام النبلاء ج4 ص425-428/مقتل

(14)- خوارزمی ج2 باب 12 ح18

(15)- مجمع الزوائد ج9 ش15159

(16)- معجم الکبیر ح2838/مجمع الزوائد ج9 ح15163 ص316/مقتل خوارزمی ج2 باب12 ح14

(17)- معجم الکبیر ح2873/مجمع الزوائد ج9 ح15177 ص320

(18)- معجم الکبیر ح2874/مجمع الزوائد ح15178

(19)- تذکره الخواص ص345-346

(20)- تاریخ دمشق ج14 ص225/ج64 ص217/سیر اعلام النبلاء ج4 ص425

(21)- تاریخ دمشق ج14 ص227/سیر اعلام النبلاء ج4 ص425

(22)- تاریخ دمشق ج14 ص227

(23)- سیر اعلام النبلاء ج4 ص426/تهذیب التهذیب ج2 ص1391

(24)- سیر اعلام النبلاء ج4 ص624/تهذیب التهذیب ج2 ش1391

(25)- تهذیب التهذیب ج2 ش1391 ص323

(26)- تاریخ دمشق ج14 ص226

(27)- تاریخ الخلفاء ص207

نویسنده: حسین حم
 
Actually , somehow we do both . Just that we have more of the people taking it too literal and hence distorting the message altogether . There are segments of the society which take it superficially and then there are people who will insist to decode/interpret the most littlest of things . I missed the hypocritic people " the religious than thou " part and focused on the ones , who take it to extreme levels

I believe human beings do tend to have this tendency of "holier than thou" deeply ingrained in them, if it wouldn't have been for religion it would have been something else entirely. The hypocritical people only capitalise on this in built defect, if i might call it that. Otherwise even if we as human beings, were half as concerned about adhering to a set of principles as we are on exerting out opinions on others and proving them to be of more relevance and of a superior nature than those of others, then we would have been living in a much better world altogether.
 
Imam mahdi is last messenger of God and will make the whole world Muslim.And also perish infidelity and cruelty.A few years after his dead will resurraction begin.Anyone who beileve to him will be prosper and in heaven.
You read your prophecies .
And do read your "Ocean of light".
If you have a open mind ready to accept things as they are? then tell!
 
Armstrong , your initial argument isn't remotely the same as your latter one . A person deciding whats right for himself individually and following it again isn't compatible with " consensus of the majority " in which he might have to give up his " personal choice " . You are mixing them both .

Actually you're mixing the two up !

If the consensus of the majority doesn't infringe upon individual rights in a myriad other things which are principally the same I fail to see how it does in this case because even otherwise its the Society that draws the line & if its they who draw the line then they may draw it anywhere they so desire !

Because religion isn't basically the same as what you want it to be or what you are considering it to be . Even though , your opinions may be good and help in ending the current religious crisis , it doesn't appear possible , the religion in a manner is always inflexible leaving no room for addition or subtraction at most things . Can you change the rate of Zakat ? Practically , no . Hell , you aren't even keen to include DNA and other forensics to facilitate the investigation of a rape , you want the four witnesses who would have seen any such thing .

On the contrary religion even within the same sect let alone the same religion has a wide breadth & a deep depth to it !

Take another analogy - Who decides what is Socialism ? Or rather what is True Socialism ?

Are the Social Democrats correct ?

Or perhaps the Democratic Socialists & no that isn't a play of words ?

Or are the Marxists correct ?

Or the Marxist-Lenninists ?

Perhaps Maoists ?

Perhaps Stalinists ?

Perhaps Trotsky had it figured out ?

Or perhaps the Austrians ?

Perhaps the many distinguished members of the Fabian Society ?

Or perhaps those who prescribe to the Nordic Model ?

Or maybe the Liberatarian Socialists are ?

Or perhaps those who flirt with Anarchism are correct ?

Who is correct ? Who follows the True path ? Whose ideology captures the very essence of Socialism ? Who can define what really is Socialism ?

Do you see the dilemma & the analogical reasoning that it brings forth ?

If a difference of opinion & the inflexibility shown by others is the problem; an inflexibility that often a times shows its ugly face in the form of violence then all of the above are characterized by all of them !

As are a myriad other things as well !

So how do you decide ? Which is which & which isn't ?

The Democratic Principle !

It rings true of any other Communal or Collective Decision as it does for Religion because when we talk about Religion what we're really talking about are Religious Paradigm not that the State is suddenly going to take corporeal form & start praying 5 times a day & fasting once a year in Ramazan !

Lastly Islam is far.....far from being monolithic !


Because , alcohol C2H5OH isn't considered a drug by the masses due to historical/social reasons , do not start to try to equate with sedatives or stimulants or hallucinogens - the three principal classes of " recreational drugs " . Its a beverage , disagree with me for all you want :D

Alcohol wasn't the point....the principle behind banning or allowing anything was; a principle that you've summed up in one word 'masses' quite concisely !

Besides if the number of deaths is the barometer for banning something than 88,000 deaths due to excessive consumption in America alone could be interesting as would be the fact that this figure does not include anything like drunk driving or spousal abuse to it !

If the economics of it was the reasoning then $223.5 billion per year in the US alone is quite convincing !

At times , I do believe that you are optimistic to the point of foolishness .

I'm just not gullible ! :p:
 
You read your prophecies .
And do read your "Ocean of light".
If you have a open mind ready to accept things as they are? then tell!

Why shouldnt I accept when Prophet's grandson has matyred with his 72 assasins. Am I kafir?
So all of Prophets miracles were wrong and God has not power. Even Prophets and everything is wrong beacause we did not see yes?
This is not sth that said by Iranians there are many docs ,are all of them wrong?
think deep
 
Last edited:
Why shouldnt I accept when Prophet's grandson has matyred.Am I kafir?
Brother, what do you think? only they are blessed? everyone is a child of god!You are not? what a question!You like your mother and father, parents and family?

Why shouldnt I accept when Prophet's grandson has matyred.Am I kafir?
No friend,You are in a different league, sorry to say people can see you, but they can't get to your place, wait and watch!
 
Why shouldnt I accept when Prophet's grandson has matyred.Am I kafir?
You are getting
Why shouldnt I accept when Prophet's grandson has matyred with his 72 assasins. Am I kafir?
So all of Prophets miracles were wrong and God has not power. Even Prophets and everything is wrong beacause we did not see yes?
This is not sth that said by Iranians there are many docs ,are all of them wrong?
think deep
The Prophet's miracles are never WRONG!
They are REAL!
Iranians always knew when Lord would come or his prophet would come, so they know.
You are from Iran too, right? :)
I am just reminding you
 
You are getting

The Prophet's miracles are never WRONG!
They are REAL!
Iranians always knew when Lord would come or his prophet would come, so they know.
You are from Iran too, right? :)
I am just reminding you

No the docs all are arabi couple of them like history of tabari is sunni dude.
 
Status
Not open for further replies.
Back
Top Bottom